۱۳۸۹ آبان ۲۱, جمعه

پیشگویی آینده ی جهان از زبان "حضرت مولانا بدپیله" (2)

     اوو مورالس رئیس جمهور مردم بولیوی (رئیس جمهور، لزوما به معنای رئیس برامده از جمهور نیست، بلکه به معنای رئیسی است که در جمهوری رئیس است یا بر جمهور رئیس است یا بر جمهوری رئیس است و ...) یک روز به سرش خواهد زد تا در تمامی امور از محمود ما تقلید کند.
 در این صورت او در متن سخنرانی خود در جمع مردم در روز "ملی شدن کوکائین"، خواهد گفت: "مردم شریف و عزیز بولیوی! بنده به تقلید از دوست عزیزم هوگو چاوز، قصد دارم هر چه در این کشور است ملی کنم، خوب در درجه اول ما اینجا کوکائین و این چیزها زیاد داریم، که خوب اینها ملی شده. بعد از این، ما اینجا چون سرخ پوست زیاد داریم و رنگ سرخ هم رنگ خوبی است و من خودم چون سرخ پوست هستم و این ها برای ما ملاک است و همسرم هم بارها اعلام کرده اند که عروس سرخ پوست ها هستند، پس بنابراین من "سرخ پوست" ها را ملی می کنم و از این به بعد هیچ کمپانی خارجی حق ندارد سرخ پوستی را از این کشور صادر و یا به این کشور وارد کند. ضمنا رنگ سرخ هم رنگ ملی است."
جمعیت فریاد می زدند: "سرخ رو عشق است! قرمزته! (البته به زبان اسپانیایی)"
    بعد وسط جمع یکی از کاردان ها و یا رایزن ها و وابسته های سفارت ایران داد میزنه: "استقلال سوراخه!"
بعد یکی که انگار صدای آشنایی شنیده و پیرهن قرمزی پوشیده که روش نوشته "تراختور"، می گه: "نه مه نه؟" (چی چی؟) (که معلوم میشه از هم وطنان زحمت کش آذری ماست که برای کار به اونجا رفته، چراکه هر جا کار باشه، بخصوص کارهای معدنی و سخت و طاقت فرسا، این هم وطنان آنجا می روند)
بعد یکی به هردو شون نگاه می کنه می گه: "what?!"
بعد مورالس ادامه می ده و همه توجهشون به اون جلب می شه: "به فضل شما مردم قهرمان، من بازم رای می یارم و تمام خلقهای رنج کشیده متحد میشن، ما، ونزوئلا، کوبا، نیکاراگوئه، ایران..."
یه هو همه تشویق می کنن و کاردار سفارت ایران دستشو تکون می ده.
در این حین، مورالس او رو می بینه و می گه: "خوش آمدی... خوش آمدی"
همه می گن: "خوش آمدی... خوش آمدی"
بعد مورالس ادامه می ده: "فقط مردم، مرگ بر امریکا و اروپا! فقط ایران و بولیوی و کوبا و نیکاراگوئه، مابقی کشک! "
بعد ایشان به خانم وزیر فرهنگ نگاهی می کنه و می گه: "با اجازه خانم وزیر که گفتن از این حرفا نزن، من می خوام بگم که فقط مردم ما و اون کشورایی که گفتم، مابقی شهین مهین اند! "
    خانم وزیر با لبخند می فرمایند: "لااقل می گفتید، شهرام بهرام، ملاحظه خانومای مجلس رو می کردید"
مورالس می گه: "نه آبجی! خیالی نیست، مجال همین حرفاس، باهاس دهن مهن آمریکا آسفالت بشه، بفهمه ما بوق نیسّیم."
     بعد رو به ملت می کنه و می گه: "امریکا! اوباما! خیالیه؟!"
     همه می گن: "خیالی نیست، نفس کش می خوایم!"
مورالس :
   "اینه! لذا، اوباما، جایزه نوبل دشت کردی، نوش جونت، برو حال کن! خوش باش! اما بدون که معادلات دنیا، مث نوبل نیست که الکی ملکی و پارتی بازی باشه! جایزتو ببر بذار رو دیفال، حال کن! اما اگه بخوای پاتو از گلیمت درازتر کنی، بلایی به سرت میاد  که همون دفعه اول برات درس عبرت بشه و دوباره نیای و عکستو قاب کنن بزنن به سینه دیفال کاخ سفید که ایشالا خودمون می کنیمش کاخ قرمز!"
خطاب به مردم: "نه؟ نه غلام؟"
مردم: "آره ! اینه !"
مورالس: "آمریکا! بزنم تو اون مخت؟ به من میگن خشایار مورالس! بچه گاراژ محمود ژانگولر!"

۱ نظر:

ناشناس گفت...

نظرتان را درباره ی اشعار ، فتوکاتورها و تصاویر خاصّ سوژه دار برای مولانای باحال و جیگرطلای خود بنویسید!!!!!!!!!!!!!!!!!
[آیکون ریسه رفتن به میزان کافی] .

عجب دنیای شگفت انگیزی بود !
خلاقیتتون قابل ستایش هست !
چند تا از پست هاتون رو خوندم و گاهی لبخند تلخی هم زدم !
می تونید نابغه باشید ! نمی تونید ؟!
یک روز شاید ..!..

به خرابه ی من آمده بودید و نظر داده بودید و من فکر کردم چه قدر خفن ام ! سپاس بابت این حس !

در هر خریتم حکمتی نهفته است !
آیا این خریتی دیگر بود ؟!
[آیکون لپ گلی و دختر گل بابا]

Powered By Blogger

یه نظر حلاله! بده ، بعد برو!

kzvo,hid





Powered by WebGozar

بگرد و پیداش کن