۱۳۸۹ مهر ۲, جمعه

از چندین هنر کورش زمان - 4 (گند زدن به کورش و منشورش)

گفتند که: "کورش زمان، محمود است

شک نیست یگانه منجی موعود است"

هرچند که بخت ِ حضرتش مسعود است

این گونه صفات، بهر ِ ایشان، زود است!

***

چندی است که آب بسته ام بر گورش!

کز دیده ی تاریخ کنم مستورش

امروز، به نامِ "مکتب ِ ایرانی"

صد گند زدم شگفت بر "منشور"ش!

***

آرامگهم ، "منار جُم جُم" شده است

صد دخمه در آن پرآب چون خُم شده است

"منشورِ" مرا پس بده ای دولت مهر

زان رو که حقوقم این وسط گم شده است!

***

بک چند گزنده همچو زنبور شدیم

اسطوره ی "تزویر و زر و زور" شدیم

وانگه، چو در این گزندگی، بور شدیم

ناچار، پی ِ عمل به "منشور" شدیم!

***

ما صاحب ِ عدل ِ جاودانی هستیم

سرمست ز جامِ مهربانی هستیم

در سایه یِ نام "کورش" و "منشور"ش

خواهان ِ "ریاست ِ جهانی" هستیم!

***

دیروز، کسی ،بر در این موزه گریست

گفتند که این مرد ِ پریشان دل کیست؟

فرمود: "منم کورش و از منشورم

این پوسته مانده ، مغز آن، اینجا نیست!"

***

در گندزدن، عجیب مشهوری تو

تحریفگر ِ "کورش" و "منشور"ی تو

"زانو زدن" و "چفیه" ز ما دور بُود

دانیم که مأموری و معذوری تو!

***

بر ریش ِ زمین و آسمان می خندید

آن کس که عدالتِ تو مطلق می دید

"منشور" ِ تو جز دروغ و نیرنگ نداشت

پس از چه تو را "کورش ِ دوران" نامید؟!

***

در این شب سرد و تیره، چون شب تابیم

لیکن به گمان ِ خویشتن، مهتابیم

ای کورش ِ بیگانه در این خاک ِ خراب

آسوده بمیر ؛ زان که ما در خوابیم!

***

عدلم به نگاهتان عجیب است، هنوز!

هرچند به دردتان، طبیب است، هنوز!

هان! دست بدارید ز منشورم! هان!

زان روی که در وطن، غریب است، هنوز! (1)

______________________________

1) "دست بردار از این در وطن ِ خویش، غریب/قاصد ِ تجربه های ِ همه تلخ/با دلم می گویند/که دروغی تو دروغ/که فریبی تو فریب" (شعر قاصدک، زنده یاد مهدی اخوان ثالث "م. امید")

***********

برای مستفیض شدن و مست فیض گشتن از حاصل ِ ذوق سایر طنّازان
در باب "منشور کورش" ، به نشانی زیر بروید:

رباعي نويسي جمعي: منشور كورش


(روی عنوان بالا کلیک فرمایید)


به کدامین گناه خودشان را کشتند؟! (مصاحبه با "سرتار وجب زاده") - بخش نخست

اشاره: در راستای این که علی موسوی خواهرزاده میرحسین موسوی در روز عاشورای 1388 کشته شده و به گفته فرمانده پلیس تهران، وی ترور شده است، و به گفته همین فرمانده تروریست ها مشکوک بوده و احتمالا از لندن رهبری می شدند و همچنین به گفته حسین شریعتمداری، میرحسین موسوی خودش قاتل خواهرزاده خودش است، با "سرتار وجب زاده"، فرمانده پلیس تهران مصاحبه ای انجام دادیم که زوایای پنهان و حتی آشکار همه واقعیات روشن حوادث اخیر را تاریک و واقعیات مخفی همین حوادث را فاش می کند.

ایبنا IBNA(آژانس خبرپراکنی بدپیله): لطفا بفرمایید آقای علی موسوی خواهرزاده آقای میرحسین موسوی چگونه مورد اصابت گلوله قرار گرفت؟

سرتار وجب زاده: براساس اطلاعاتی که در دست ماست، یعنی در همین دست راست من است، ولی دستم را باز نمی کنم که همه اش را ببینید، آقای علی موسوی راس ساعت 11 صبح تا 4 عصر، دقیقا در همین زمان، با شلیک یک گلوله که توسط یک نفرکه هویت او آشکار نیست، به قتل رسیده. گلوله ای که باعث قتل این جوان شده است، از نوع گلوله 766 است که این اسلحه سلاح سازمانی نیروی انتظامی نیست، و به همین دلیل حدس می زنیم که یک نیروی پنهان از داخل یا خارج کشور، وی را مورد اصابت گلوله قرار داده و کشته است. این قتل آن قدر واضح است که نیروی انتظامی جسد متوفی را فعلا ًتحویل خانواده وی نخواهد داد، چون ممکن است محل گلوله و نوع آن را تغییر بدهند و حکومت را متهم کنند.

ایبنا: با توجه به اینکه هفت نفر دیگر هم توسط نیروی انتظامی کشته شده اند، آیا این احتمال وجود ندارد که مرحوم علی موسوی هم توسط همین نیروی انتظامی کشته شده باشد؟

سرتار وجب زاده: نه، ما این احتمال را نمی دهیم، چون در سایر مواردی که مقتول توسط برادران نیروی انتظامی کشته شده است، معمولا شلیک گلوله در حالی صورت گرفته که مقتول همزمان از پل پائین افتاده یا حتی در مواردی بعد از شلیک از پل بالا رفته است. در یکی دیگر از موارد، مقتول همزمان با اصابت گلوله با ماشین برخورد کرده و با وجود اینکه ماشین مذکور ماشین نیروی انتظامی بوده، و گلوله هم گلوله سلاح سازمانی بوده، اما پزشکی قانونی گواهی کرده که مقتول تعمدا خودش را جلوی گلوله پلیس پرت کرده و چون موفق به کشته شدن نشده، برای لجبازی با نظام خودش را چند بار زیر ماشین انداخته است. اینها نشان می دهد که دشمنان نظام با برنامه دقیق و مشخصی علیه امنیت ملی اقدام کرده و حتی در این راه تعداد زیادی از آنها خودشان را جلوی گلوله انداخته و حدود هزار نفر به زور وارد زندان شده اند که آبروی حکومت را ببرند.

ایبنا: افراد مختلفی در مورد بی حرمتی از سوی جنبش سبز در روز عاشورا تاکید کردند، لطفا بگوئید که با توجه به این که خون ریزی در این روزها حرام است، این بی حرمتی چگونه صورت گرفت؟

سرتار وجب زاده: البته ممکن است کسانی فکر کنند که کشتن افراد یا کتک زدن افراد در ماه محرم الحرام گناه دارد، این یک نظر است، از نظر ما هم این افراد می توانند نظرشان را داشته باشند و حتی آن نظرات را اعلام کنند، هیچ اشکالی ندارد، فقط ما آنها را دستگیر و زندانی می کنیم و بعد که مننژیت گرفتند، ممکن است اگر زنده باشند با یک میلیارد تومان وثیقه به مدت یک روز بتوانند با خانواده شان ملاقات کنند تا خانواده شان را هم دستگیر کنیم، این موارد هم وجود دارد، اما چیزی که دل اسلام و بخصوص مسلمین، که همه شان فامیل ما هستند، به درد آورده و بازهم به درد خواهد آورد، این فاجعه بزرگ است که برخی افراد در روز عاشورا حرمت ها را شکستند و کف زدند و سوت کشیدند، این فاجعه بسیار بزرگی است که همه ما را تکان داده و حتی برخی از مسوولان امر دچار پارکینسون شده اند و هنوز تکان می خورند، حالا ممکن است تعدادی هم کشته شده یا زندانی شده باشند، بالاخره کشته ها را می توان دفن کرد یا زندانیان را آزاد کرد، ولی کسانی که سوت کشیدند و حرمت شکنی کردند باید چه کنیم؟ این موضوعی است که بسیاری از علما را نگران کرده است.

ایبنا: لطفا نام علمایی که در اثر این اقدام نگران شده اند ذکر کنید؟

سرتار وجب زاده: علمای بسیاری بودند که نگران شدند، از جمله سرتار بزرگ رادان و سرتار یزرگتر احمدی مقدم و سرتار خیلی خیلی بزرگ فیروزآبادی و سرتار کمی کوچک وحیدی و سایر علمای سرتار و بی سری که واقعا نگران شدند.

ایبنا: در روز عاشورا گروهی از لباس شخصی ها به حسینیه جماران حمله کرده و به آنجا که حسینیه آیت الله خمینی بود بی حرمتی کردند، کلا نظرتان در مورد بی حرمتی به آیت الله خمینی چیست؟

سرتار وجب زاده (با آمدن نام امام خمینی بشدت منقلب می شود و ده دقیقه گریه می کند، بعد توی سرش می زند، بعد یک زنجیر از جیبش بیرون آورده و پنج دقیقه زنجیرزنی می کند، بعد دو گاز اشک آور از پنجره به بیرون پرتاب می کند و بعد از زدن یک قمه به خبرنگار به سووال پاسخ می دهد): بی حرمتی به امام خمینی واقعا از زشت ترین کارهایی بود که در کارنامه سیاه جنبش باصطلاح سبز ثبت شده و قلب ما را سولاخ سولاخ کرده و واقعا اسلام با همین بی حرمتی خیلی لکه دار شد. مردم دیدند که عکس عزیز امام خمینی جلوی دوربین به آتش ها کشیده شد و شاید در یک روز ده هزار بار تصویر آن پخش شد و هر بار انگار یک عکس جدید آتش می گرفت که ما دائم تلویزیون نگاه می کردیم و اشک می ریختیم.

ایبنا: برخی معتقدند تحت فشار قرار دادن خانواده آیت الله خمینی و تهدید آنها به زندان و حمله به حسینیه جماران و زیرپا گذاشتن دستورات آیت الله خمینی از پاره کردن عکس وی مهم تر است، آیا شما به این موضوع معتقد نیستید؟

سرتار وجب زاده: پاره کردن و آتش زدن عکس امام قلب آدم را آتش می زند، در حالی که حمله به حسینیه جماران و فشار به خانواده امام قلب آدم را آتش نمی زند، این تفاوت را باید مردم بفهمند، و اگر نفهمند طبیعتا برادران ما چه با لباس شخصی و چه با لباس نظامی و انتظامی فرقش را توی چشم مردم می کنند.

ایبنا: گفته می شود که عکس امام را خود صدا و سیما آتش زده و فیلمش را به همین دلیل بارها پخش کرد، در این مورد نظرتان چیست؟

سرتار وجب زاده دوباره خشمگین می شود و نظرش را با زدن چند شیء سخت به چند منطقه ی نرم خبرنگار نشان می دهد.

واکنش شخصیّت های نظام به دزدیده شدن ِ لوح ِ کورش!

اشاره: مدتی است لوح کورش به مملکت برگشته و ملیت‌گرایی و کورش‌ستایی‌مان دارد آفاق را درمی‌نوردد. حالا فرض کنید بر فرض محال ،خدای نکرده ، زبانم لال، بچششم کور، ه هر دلیلی این لوح ارزشمند (بالاخص در شرایط کنونی) به سرقت برود. واکنش‌ها به این ماجرا چه می‌تواند باشد؟

احمدی نژاد: طوری نیست. خدا را شکر می‌دانیم روی آن چه نوشته. یک تکه گل که مهم نیست. سند و مدرکش موجود است. هم عکس داریم، هم فیلم. می‌دهیم همین جوان‌های پرشور و متخصّصان داخلی به دست توانمند خودشان عین همان را دوباره بنویسند. بهتر از روز اولش. مملکت متخصص که کم ندارد. مشکلی نیست. یک بحران است که حل می‌شود. این که چیز تازه‌ای نیست. مگر قبلاً "چیز " نبرده‌اند از مملکت؟ مملکت تعطیل شد؟ بحران پیش آمد؟ مگر قبلاً ممه ی عزیزمان را لولو نبرد؟ اتفاقی افتاد؟ یک نفر کمبود حس کرد؟ نکرد! این هم مثل همان. طوری نیست. سه‌سوته حل می‌شود.

حمیدرضا بقایی: خدا را شکر که خود کورش هنوز هست. ما باید مواظب باشیم ایشان را دزد نبرد. مگر قبلاً نمی‌خواستند همین کار را بکنند و ایشان را بدزدند که بحمدالله خنثی شد توطئه‌شان؟

اسفندیار رحیم‌مشایی: ببرند. ببرند ببینیم چه‌کار می‌توانند با آن انجام بدهند. هر جای جهان که باشد، لوح کورش، لوح کورش است و متعلق به فرهنگ و مکتب ایرانی. تازه مگر چقدر تا پایان جهان باقی مانده است که بخواهند از آن استفاده کنند؟ چیزی به آخر دنیا نمانده.

مهدی کلهر: داستان روشن است. موسوی و کروبی و خاتمی شبانه آمده‌اند خیابان سی‌تیر. خاتمی قلاب گرفته، موسوی و کروبی با قنداق کلت کمری کالیبر 35 زده‌اند پنجره‌ را شکسته‌اند و رفته‌اند توی موزه. موسوی لوح را برداشته، داده به کروبی. او هم لوح را زیر عبایش قایم کرده. بعد هم سه نفری با هم فرار کرده‌اند.

روزنامه جوان: این لوح الآن در گنجه اتاق عقبی طبقه دوم خانه هاشمی‌رفسنجانی نگهداری می‌شود. دیشب فائزه و فاطمه سر اینکه لوح مال کدامشان است، دعوایشان شد و ضمن گیس و گیس‌کشی سه بشقاب مربوط به دوره ملکه ویکتوریا را که در آن غذا می‌خوردند، شکستند. هاشمی‌رفسنجانی هم عصبانی شده و با لگد به زیر لوح مربوطه زده که سبب خرد شدن آن شده. همسر هاشمی هم لوح را با جارو و خاک‌انداز جمع کرده در کیسه زباله ریخته و فرستاده در خانه زهرا رهنورد که او هم در را باز نکرده و گفته ببرید در خانه کروبی که شوهرم را بدبخت کرد.

محسن رضایی: هنوز دزدیده شدن لوح برای بنده محرز نشده. لذا در این مورد نظری ندارم. ضمن اینکه از وجود این لوح در ایران هم اطلاع چندانی ندارم.

علی لاریجانی: به قول شاعر:

نقل افتادن هیکل نیست، هیکل بالی ا‌ست

حشر دیوان سلیمان است، خم‌ها خالی‌ است

اگزیستانس و گوهر انسان کجاست؟ اما اگر کسی مختصر عقلی هم برای ما قائل باشد، درمی‌یابد که بلاوجه نیست در این باره مبتهج نباشیم که هیچ، اندوهگین هم بشویم. دوستان بعضاً گمان می‌کنند که در لازمان و لامکان به‌سر می‌بریم اما این‌طور نیست. قصدم نیت‌خوانی نیست. گردنکشی در برابر قانون را هم بلاوجه می‌دانم اما قطع به یقین مطمئنم که شما هم نفهمیدید که منظور نظر ما در این‌باره چه بود. چندان که خودم نیز در این‌باره چون شمایم... اصلاً چرا از من می‌پرسید؟ روزگاری که مجلس در رأس امور بود، باید حرف می‌زدید با من. الان که ماجرا بلاوجه است. خودتان یک‌جور نیت‌خوانی کنید و عوض بنده اعلام موضع نمایید اما با درنظر گرفتن مختصر عقلی برای ما.

روزنامه کیهان: بروید خانه دلالان رابطه با آمریکا و نفوذی‌های معلوم‌الحال اندیشه‌های ضدانقلابی در دولت را بگردید تا ببینید چی کجاست. ما قبلاً این موضوع را می دانستیم و اخطار هم دادیم و توصیه ی اکید کردیم ، که قبل از این که انگلیسی های سارق، این منشور مسروقه را دوباره به بریتانیا برگردانند، ما خودمان آن را بدزدیم و بگوییم مفقود شده و دیگر به آن ها پس ندهیم! قبول نکردید و به ما خندیدید. حالا، این شد که می بینید.

خبرآنلاین: روزنامه جوان در این باره نوشت: «این لوح الان در گنجه اتاق عقبی طبقه دوم خانه هاشمی‌رفسنجانی نگهداری می‌شود...»

بیانیه جمعیت دفاع از به‌طور کلی: بار دیگر در شرایط کنونی دست پلید استکبار جهانی از حلقوم عناصر داخلی بیرون آمد... لذا فردا همه مردم ایران به خیابان‌ها خواهند آمد و یکصدا فریاد برخواهند آورد که: «لوح ما رو پس بدین».

....

Powered By Blogger

یه نظر حلاله! بده ، بعد برو!

kzvo,hid





Powered by WebGozar

بگرد و پیداش کن