۱۳۸۸ دی ۱۳, یکشنبه




من به رژّ ِ لبت ای دوست گرفتار شدم!
موی ِ بی تاب ِ تو را دیدم و تبدار شدم!
قصد کردم که بادی گاردِ تو باشم، دائم
زین همه اُمّل ِ سبز ِ کنه بیزار شدم!
مبلغت هرچه شود، نقد دهم ؛ ناز نکن!
که به ایثار و گذشتِ تو خریدار شدم!
اسپری فلفل ِ آن چشم سیه، کشت مرا!
سوختم زان نگه ِ مستت و بیمار شدم!
زیر ِ باتوم ِ غمت رقص کنان خواهم رفت
که در این عشقِ خفن، شهره ی بازار شدم!
دور ِ تو یک سره می گردم و می چرخم مست
گوییا مرکزی و بنده چو پرگار شدم!
بس که هر روز به عشقِ تو تجمّع کردم
اوّل اخراج ، سپس یک سره بیکار شدم!
با تو فعّالِ سیاسیّ ِ اصولی گشتم
وز زن و بچّه ، به یک مرتبه فرّار شدم!
گورِ بابایِ وطن ، عدل ، شرف ، آزادی !
که من از دستِ همین ها، به خدا، خوار شدم!
دست بسپار به این در وطنِ خویش غریب
شاید از برکتِ تو یک شبه "سردار" شدم!
پا بده ، دلبر ِهرجاییِ ایثارگرم
کز سرِ همدمی ات، تشنه یِ ایثار شدم!
از "پری" دلزده و همسفر "گربه نره"
مظهر ِ کذب و ریا ، "روبه ِ مکّار" شدم!
کیک و ساندیس ِ تجمّع ، ندهد حالِ و صفا
پس خریدارِ هلو ی بتِ عیّار شدم!
خوش بود با تو به هر "صحنه" نمایان گشتن
صحنه پرداز ِ تنی آینه کردار شدم!
سخت بیزارم از این "جنبش سبز اموی"
خواب بودم ؛ ولی از لطفِ تو بیدار شدم!
سایه سار ِ نگهت گشت پناه اخویت
خواهرم ، با تو دگر ایمن از اغیار شدم!
با تو "کهریزک" ِ بدپیـــــله ، گلستان گردد
به هواداریِ تو ، نوچه ی "انصار" شدم!
****************************
جهتِ شناختِ بیشتر این خواهرانِ مکتبیِ ملس به نشانی زیر مراجعه کنید:
خواهران اجاره ای یا کرایه ای کیستند؟!.....
Powered By Blogger

یه نظر حلاله! بده ، بعد برو!

kzvo,hid





Powered by WebGozar

بگرد و پیداش کن