۱۳۸۹ مرداد ۶, چهارشنبه

از کرامات ِ خانه ی ملّت































































کفش هایم کو؟! (با شرکت انتحاری مرحوم سهراب سپهری!)

کفش هایم کو؟

چه کسی بود صدا زد رامین؟

کودکی در نیویورک، رهگذر را دید

گفت: مادر! محمود! محمود!

رهگذر هاله نوری که به سر داشت، به کودک بخشید

در کومور بود که کردان پر زد

و مشایی به نمایشگاه رفت

و به تهرانی گفت:

عکستان، توحیدی

خودتان ربانی!

چقدر انسانی!

وه عجب ایمانی!

معرفت می بارد

از سر و روی شما!

چه سری چه دمی

عجب پایی!

**********

اهل ایرانم

روزگارم سخت است

خرده پستی دارم اما

جملگی در خطر است

همسری دارم ، سبز چون برگ درخت

دوستانی دارم

همگی "مخمل" و "نرم"!!

اهل ایرانم اما

جای من ایران نیست

من با فیس بوک، توییتر

چهره تازه ای از خویشتنم ساخته ام


موقع رأی دادن

من خودم جزو نظامم، اما

رای من گم شده است!!!

پای آن صندوق ها

زیر دست محمود

زیر باتوم ِ نظامی هایش:

حافظان قانون!

منجیان میهن

داخل کهریزک!

اهل ایرانم، پیشه ام نقاشی است

گاه گاهی "چیز"کی می سازم

که فقط همسر من می فهمد

زن من آخر روشنفکریست

زن من هر دفعه یک جایزه خارجکی می گیرد

من نمی دانم که چرا جایزه هیچ کسی با من نیست

و چرا رای کسی با کروبی نیست؟

شیخ هالو چه کم از محمود پررو دارد؟

اهل ایرانم، پیشه ام غیب گویی است

همسری دارم از جنس خودم

که همه عالم و آدم، تئوری های او را می فهمند

و به آن می خندند

هر کجا باشم، همراه من است

همسرم پرفسفر است

غیب می گوید، غیب

نظریات زنم، تیتر یک خارجه بود

و bbc که مرا دوست نداشت

زنگ می زد به زنم

و از او می پرسید:

"رایتان را چه کسی داد به آب؟"

*******************

آب را گل نکنیم

شاید این آب روان

برود کهریزک

برود پای علف هایی سبز

آب را گل نکنیم

پلیس را ول نکنیم

شاید این باتوم ها

می خورد بر سر یک بدبختی

و سرش می شکند

رای را گم نکنیم

شاید این رای بدرد محصولی ها نخورد

و کروبی نفر پنجم این معرکه باشد، اما

رای من مال من است

***********

سبز سبزم، "چیز"م

حرف های ناجور

سایت های "جیز"م

13 میلیون و خورده

رای ناچیز دارم

غیر آن شش میلیون!....



احتمالات صد در صدی مولانا بدپیله!

خبرگزاری مهر نوشت:"مصوبات هیئت دولت همچنان برای مجلس ارسال نمی شود."

احتمال اول: دولت برای کاهش هزینه و صرفه جویی، به جای پست پیشتاز از پست معمولی برای ارسال مصوباتش استفاده کرده است و با توجه به سرعت عمل پست، اگر مشکلی پیش نیاید تا یکی دو سال دیگر مصوبات به دست مجلسیان خواهد رسید!

احتمال دوم: شاید آدرس پستی رو بلد نیستن و نمی دونن به کدوم آدرس مصوبات رو بفرستن!

یک نظریه: هر کی مصوبه می خواد خودش بیاد بگیره! مجلسی ها هم عجب توقعاتی دارن ها!

***

رئیس دفتر تحقیقات کاربردی پلیس مبارزه با مواد مخدر گفت:"ناخالص ترین قرص های اکس به ایران صادر می شود."

یک نظریه از طرف یک آقای اینکاره: آقای رئیش اینو خودمونم می دونیم، اما اگه بیایم پیشتون از دشت این تولید کننده های نامرد شکایت کنیم که اول خودمونو می گیرین! خب باید بشوژیم و بشاژیم دیگه!

یک نظریه ی دیگر توسط یک آقایه اینکاره ی دیگر: این ناخالصش که این همه توهم داره، پش بین خالصش دیگه چیه!

یک نظریه ی دیگر توسط یک اینکاره ی دیگر: ...... (ایشان قبل از دادن نظریه اش به آن دنیا سفر نمود!)

***

لنکرانی(وزیر سابق بهداشت): "امید به زندگی در ایران 6 درصد بیشتر از متوسط جهانی است."

احتمال اول: شاید منظورشان "امید به زنده بودن" بوده است نه "امید به زندگی!"

احتمال دوم: شاید به این دلیل است که پسران عزب و دختران ترشیده تا آخرین لحظه ی زندگی امید به زنده بودن دارند تا ناکام از دنیا نروند!

احتمال سوم: احتمالا به دلیل کیفیت بالای هلو می باشد!

احتمال چهارم: احتمالا اگه خودروها و جاده هامون استاندارد بودن و هواپیماهامون فرت و فرت به صورت عمودی فرود نمیومدن الان تعداد سال امید به زندگی در ایران توی کتاب رکوردهای گینس چاپ شده بود!

***

رامبد جوان:" نقدهای منتقدان را نمی‌خوانم."

نتیجه گیری منطقی اول: اوه! پس رمز موفقیت ایشون اینه! پس بگو چرا هر کار ایشون نسبت به کار قبلی اینقدر پیشرفت داشته و در کارهای جدیدترشون خبری از ضعف های قسمت های قبلی نیست!

نتیجه گیری منطقی دوم: پس واسه همینه اینقدر پرانرژی و شاده! توصیه می شه برای جلوگیری از دپرس شدن به این روند شدیدا ادامه بده و اصلا نقدهای منتقدا رو نخونه!

حرف حساب(!): اصلا نقد دیگه چیه؟! همینه که هست! می خوای نگاه کن! نمی خوای بزن شبکه ی دیگه!

***

بذرپاش (معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان ملی جوانان):"مراکز همسریابی دولتی راه اندازی نمی شود."

یک کارشناس: شما هم عجب توقعاتی دارین ها! دولت براتون از همون بچگی تا وقتی بزرگ می شین همه کار می کنه از دادن شیرخشک رایانه ای گرفته تا تحصیلات رایگان در مدارس و مهیا کردن شغل متناسب با استعداد و تحصیلات و ... ، خب این یک کار رو دیگه خودت انجام بده، دولت بیاد برات همسر هم پیدا کنه؟! عجب رویی دارین دیگه شماها!!

یک جوان مجرد: آخه چرا؟! کی بهتر از دولت؟! فوتبال دولتی که جواب داد، اقتصاد دولتی هم جواب داد، چرا می خواین ما رو داشتن یک همسر به انتخاب دولت محروم کنین؟! چرا نمی خواین شاهد خوشبختی ما جوون ها باشین؟!

یک جوان مجرد دیگر: ای بابا! خب زودتر می گفتین که هوای مامان بزرگم رو بیشتر داشته باشم!

بازم یک جوان مجرد دیگر: نه ... باورم نمی شه ... (توضیح: این جوان پس از شنیدن این خبر یک دفعه سکته زد و ناکام به آن دنیا رفت!)

***

باز هم بذرپاش: "افزایش مبلغ وام ازدواج تا سقف پنج میلیون تومان در هیئت دولت تصویب شده است."

ترانه ی مرتبط: من و این همه خوشبختی محاله!

یک جوان در شرف مزدوج شدن: آقا این خبرهای خوش رو یک دفعه ندین، سکته می زنیم مثل اون جوون مجرد بالایی ناکام از دنیا می ریم ها!

یک جوان: دم هیئت دولت گرم! آقا این مصوبه رو بدین خودم بدو بدو ببرمش بدم به مجلس!

یک عاشق دلسوخته: می می جون! دیدی همه ی مشکلاتمون بالاخره حل شد! یادته بابات گفته بود تا نتونی یه زندگی معمولی واسه دخترم مهیا کنی با ازدواجتون موافقت نمی کنم؟! قراره 5 میلیون بهمون وام بدن! فردا میام خواستگاریت!! پس فردا هم عروسی می گیریم!...

Powered By Blogger

یه نظر حلاله! بده ، بعد برو!

kzvo,hid





Powered by WebGozar

بگرد و پیداش کن