۱۳۸۹ دی ۲, پنجشنبه

عکس های یواشکی و خرف های درگوشکی (در حاشیه انتخاب سرپرست وزارت خارجه)




حکیم مشایی (با تواضع تمام):
«همه می دانند ما تصمیم گیرنده ی اصلی در جهان خلقت هستیم!
عزّت و ذلّت همگان - حتی احمدی نژاد- به دست ماست!»
صالحی (با ترس و لرز): 
«ارباب مشایی! شما جیب ما رو - نه ببخشید زیر آب ما رو نزن ؛ 
ما قول می دیم تا آخر عمر، غلام حلقه به گوشت باشیم!»


http://www.asriran.com/files/fa/news/1389/10/1/160126_349.jpg

حکیم مشایی:
«بیا پسرجان! این حکم عزلته! برو استراحت دائمی، خوش بگذره! 
شانس آوردی غیاباً عزلت نکردیم!
البته ، می تونی به عنوان یه پادوی خوب و مرید سینه چاک در خدمت ما باشی!
حرف اضافه هم خاموش؛ وگرنه دخترم پسرتو طلاق می ده، ها!»
احمدی نژاد:
«چ...چ ...چشـ...ــم! هرچی آقا جونم بگه! 
حتّی خدا هم می دونه حرف شما، او این مملکت، از بقیّه  فصل الخطاب تره!»

۱۳۸۹ آذر ۲۴, چهارشنبه

اخبار هفته سوم آذر 1389 به روایت IBNA (خبرگزانی مرکزی مولانا بدپيله)

   در خبرها می خوانیم برنامه ی "دیروز امروز فردا" با مجری جدیدی دوباره آغاز به کار می کند در همین راستا گروهی از هواداران مجری قبلی این برنامه، نامه ی زیر را برای ما ارسال داشتند:

ما یامین پور را می خواهیم
   چرا بایستی مجریان توانمند به حاشیه بروند؟! آقای ضرغامی اگر قرار به تعویض مجری هست آن عادل فردوسی پور را تعویض کنید که با آن مسابقات پیامکی و اهانت هایش به دولت کریمه و نمایندگان شریف مجلس ، سر جریان جا به جایی تیم های فوتبال به شهرهای مختلف، اعصاب ما را خورد کرده!
    باور کنید ما امضا کنندگان این نامه هر هفته برای برنامه ی 90 پیامک می دهیم اما یکبار هم برنده نشده ایم! کلاه خودتان را قاضی کنید؛ حق یامین پور است که عوض شود یا عادل فردوسی پور که فقط دوستانش را به عنوان کارشناس در برنامه هایش دعوت می کند و در انتها هم پسرخاله هایش را به عنوان برندگان مسابقه معرفی می کند؟!
    به راستی یامین پور که همواره در بحث ها بی طرفی خود را نشان می دهد بایستی تعویض شود یا آن به اصطلاح عادل(!) که خدمات دولت را به استقبال کنندگان در سفرهای پربرکت استانی  "شو" می نامد و تلاش نمایندگان محترم شهرستان ها را برای انتقال تیم های تهرانی  به شهرخود، "خودکشی برای جمع آوری آرای مردم در انتخابات بعدی" می خواند! نظرات شخصی خود را نظرات فوتبال دوستان می داند و سعی می کند نظرات شخصی اش را به کارشناسان و بینندگان القا کند؟!
     آقای ضرغامی هنوز هم فرصت باقی است، لطفا اگر یامین پور را به برنامه ی دیروز امروز فردا باز نمی گردانید لااقل ایشان را به جای عادل مجری برنامه ی 90 کنید!

***
وزير راه و ترابري گفت:  "رييس جمهور شاگردم بوده است."
ایشان همچنین گفت: "هوش بالاي رييس جمهوري گاهي اوقات براي ما دردسر ايجاد مي‌كرد."
البته آقای بهبهانی منظور از ایجاد دردسر را هم تشریح کردند و گفتند:  "وي شاگرد خوب و نابغه‌اي بود و برخي اوقات سوال‌هايي مي‌پرسيد كه براي پاسخ به آن‌ها مجبور به مطالعه بودم." ؛ در همین راستا ضمن ابراز همدردی با آقای بهبهانی، حرف ایشان را تایید می نماییم، واقعا دردسر از این بیشتر که به خاطر چند سئوال مجبور به مطالعه بشوی؟!
    همچنین تا یادمان نرفته است بگوییم که خیلی خوشحال هستیم که چنین رییس جمهور باهوشی داریم و خدا را شکر می کنیم که دیگر هوش بالای ایشان در این روزها منجر به ایجاد دردسر برای ما نمی گردد و دردسرش به دیگران بر می گردد!
    در همین راستا یکی از کارشناسان با بیان اینکه ایشان همچنان نابغه دهستند، عنوان داشت: "رییس جمهور هنوز هم با طرح برخی سئوالات در مورد هولوکاست و 11ستامپر حال برخی ها را گرفته و آنان را مجبور به مطالعه می کند."

***
    وزیر اقتصاد گفت:  "دولت با اعمال دقیق‌تر سیاست‌های انضباط مالی و پولی، افزایش تورم در ماه‌های اخیر را کنترل خواهد کرد."
    ایشان همچنین تورم مهر و آبان امسال را به دلیل افزایش قیمت نفت و نیز بازگشایی مدارس قابل پیش‌بینی خواند و گفت: "با افزایش قیمت نفت، قیمت برخی اقلام وارداتی افزایش می‌یابد و این تورم به داخل کشور منتقل می‌شود."
     گفتنی است پس از اینکه کارشناسان ما این جملات را از زبان آقای حسینی شنیدند به کلی قاط زدند و چند باری سرشان را به دیوار کوباندند؛ یکی از کارشناسان در حالی که سعی می کرد به اعصابش مسلط باشد گفت: "بالاخره با اعمال دقیق سیاست های انضباط مالی و پولی قرار هست افزایش تورم کنترل بشه؟! یا اینکه با توجه به افزایش قیمت نفت و بازگشایی مدارس تورم زیاد می شه؟!"
     در همین راستا برخی از کارشناسان احتمال دادند از آنجا که بازگشایی مدارس می تواند علت افزایش تورم باشد یحتمل در آینده "آلودگی هوا"، "ترافیک تهران"، "اکران فیلم اخراجی های 3" و ... هر علتی غیر از "اجرای هدفمندی یارانه ها" می تواند علت افزایش تورم باشد!

۱۳۸۹ آذر ۱۳, شنبه

قصّه ی سانسورشده!


ای من به فدای آن دو چشمان عبوس
از دست تو که پا ندهی صد افسوس
از بهر دل ندید بَدیدم بفرست
یک عکس بدون روسری، با "بلوتوس"!  (۱)  
    
۱) بلوتوس(بلوتوث؟): همان  بلوتوس کبیر  در "قهوه  تلخ"!

*******
شب بود و نگار کمتر از حور نبود
دیگر اثر از نشئه ی کافور نبود(۱)
می گفتمتان که بر من و او چه گذشت
گر قصه ما اسیر سانسور نبود!
----------------------------
۱)  طبعا لوکیشن داستان دانشگاهه، مسلما سربازخونه نیست!

*******
بیچاره شدم بس که کشیدم نازت
یک روز چو سیب سرخ گیرم گازت!
هر ساز زدی با تو هم آواز شدم
ای دوست برقصم به کدامین سازت؟!

******* 
آن روز که آهسته نگاهم کردی
چون چشم سیاه خود سیاهم کردی
من بچه ی اهل و سر به راهی بودم
بنگر که چگونه زابراهم کردی!

۱۳۸۹ آذر ۱۲, جمعه

کاریکاتور هفته ( با اجازه همسر اول ، بله! )

http://www.asriran.com/files/fa/news/1389/9/9/157678_589.jpg

اخبار هفته دوم آذر 1389 به روایت IBNA (خبرگزانی مرکزی مولانا بدپيله)

   این روزها آلودگی هوای تهران به صورت خفنی در آمده است، به طوری که هر روز احتمال تعطیلی به خاطر آلودگی هوا وجود دارد. البته ، این احتمال در مواقعی که بین التّعطیلین می باشد بیشتر است!
    معاون عمرانی استاندار -هفتم آذرماه- گفت: "فردا تعطیل نیست!" ؛ از همین جا به ایشان اعلام می کنیم هر چند اطلاع رسانی چیز خیلی خوبی است، اما اطلاع رسانی هم حدی دارد و به ایشان پیشنهاد می دهیم برای راحت بودن خودشان، فقط هنگامی که یک روز بابت آلودگی هوا تعطیل است اعلام کنند، چون اگر بخواهند عدم تعطیلات را هم، اطلاع رسانی کنند، خیلی خیلی کارشان سخت می شود!
    محمد رضا محمودی همچنین گفت: "کارمندان در خانه کار کنند!"؛ در همین راستا از ایشان شدیداً درخواست می شود منظور خود را -از کار در خانه- شفاف تر توضیح دهند زیراکه شنیده می شود پس از اطلاع برخی از بانوان از این صحبت آقای معاون، خفت شوهرانشان را چسبیده اند و از آنها می خواهند تا در خانه کار کنند، غذا درست کنند و ظرف و لباس بشورند و ...
    همچنین شنیده می شود پس از آن که وزیر کار هم گفت: "حاضرم وظايفم را در خانه انجام دهم." گروهی از مردان از ایشان و آقای محمودی خواستند با اظهار نظرات خود، سببِ به وجود آمدن برخی اختلافات خانوادگی نشوند و کانون های گرم خانواده را به سمت ولرم شدن نبرند! این مردان از محمودی درخواست کردند در زندگی خصوصی آن ها دخالت نکند!

***
    شنیده ها حاکی از آن است پس آنکه باهنر گفت: "قصد کاندیداتوری برای ریاست جمهوری را ندارم." تحلیلگران احتمال کاندیداتوری ایشان در انتخابات بعدی را بسیار زیاد دانستند!
     گفتنی است پس از پخش شدن این خبر یک عالمه آدم ، با تجمّع خود در مقابل یک نانوایی حمایت خود را از کاندیداتوری باهنر اعلام داشتند و با این حرکت خود از ایشان خواستند کاندیدای ریاست جمهوری شود!
    این افراد در انتها اعتراض خود به عدم کاندیداتوری باهنر را با خریدن چند عدد نان ابراز داشتند!
   لازم به ذکر است که در همین راستا خبرنگار IBNA (خبرگزانی رسمی مولانا بدپیله) از حضرت مولانا بدپیله پرسید: "خب من هم قصد کاندیداتوری برای ریاست جمهوری ندارم، یعنی باید از الان اعلام کنم؟!"

***
    پس از آن که پدر داماد احمدی‌نژاد گفت: "مشایی پتانسیل جذب آرای اصلاح‌طلبان را دارد!"؛ یکی از آگاهان اصولگرا اعلام داشت: "چی؟! جذب آرای اطلاح طلبان؟! مگه اطلاح طلبا رای هم دارند که کسی بخواد اونا رو جذب کنه؟! چه حرفا! چه چیزا! آدم شاخ درمیاره!"

***
   اصولا خوش تیپی دردسر دارد؛ هی عکس آدم را برمی دارند و برای مقاصد تبلیغاتی از آن استفاده می کنند؛ احتمالا ً به همین خاطر دولت ونزوئلا اعلام كرده كه استفاده از عكس هوگو چاوز، رئیس جمهوری این كشور برای مقاصد تبلیغاتی بدون اجازه قبلی و مستقیم شخص وی ممنوع است.
    شنیده می شود پس از اعلام این خبر کارخانه های خمیردندان و ادکلن و شامپو و سایر اقلام بهداشتی، پس از کلّی مشورت و تبادل نظر، تصمیم گرفته اند از عکس های نوچه ی ایشان ، اوس محمودِ خودمان، برای مقاصد تبلیغاتی(!) خود استفاده کنند! 

۱۳۸۹ آذر ۸, دوشنبه

از چندین هنر دولتِ دهم! (10) - حاتم بخشی های عدالت پروران مهرورز

    یکی از مریدان سینه چاک ، امّا شیرین عقل و ساده دلِ "حضرت مولانا بدپیله" - دامت کشکیّاته - اخیرا ًنفر اول جشنواره مطبوعات کشور (در مقالات اجتماعی) شده و امیدوار بوده که طیّ وعده ای که داده اند، یک باب مسکن مهر به او بدهند، که خوشبختانه ، طبق معمول، ندادند و به جایش 950 هزار تومان پول نقد دادند که حسرت یک میلیون تومانش هم به دلش بماند چه برسد به مسکن مهر!

از طرف دیگر ، ایشان دلش نمی آمد به دولت گیر بدهد چون اساساً "نمک گیر شده بود". لکن بعد که معلوم شد چندان نمکی هم در کار نیست و به او وعده تو خالی داه اند، اقدام به لج نمود و  قول داد که حال دولت را خواهد گرفت! (زهی خیال باطل!) 
    بنابراین، بعد از آن که این ماجرای "مسکن مهر" محمدعلی رامین را در فیس بوک ملعون، به اطلاع مریدان برنده ی شده دیگر مولانا بدپیله رساند ، او هم مراتب اعتراض خود را اعلام کردند.

یکی نیست به این دکتر رامین مو قشنگ بگوید، برادر خدمت گزار ، تو که آب از انگشتت نمی چکد و شعارت تین است که "مال همه مال خودم؛ مال خودمم مال خودم"، چرا وعده می دهی؟

این جاست که "حضرت مولانا بدپیله" ، به آن دسته از افرادی که می گویند "دندان ِ اسب پیش کشی را نمی شمارند" می فرمایند که ای بابا، حضرات اسب بدهند ؛ ما دندان که هیچ، سمش را هم نمی شماریم! مسئله این جاست که این معجزه های هزاره های سوم تا شونصدم و مدیر کل های موفّق ِ دنیا، وعده ی اسب می دهند ؛ بعد به جایش یابو هم به فریب خوردگان خوش خیال عرضه نمی کنند، به تعبیر شاعر (که خودشان باشند) می فرماید:

وعده اسب می دهی، لیک الاغ می شود
هم نرسیده پای او، جفت ، چلاغ(!) می شود       (چلاغ: چلاق آکسفورد رفته ها)
طوطی خوش زبان که تو، هدیه به ما نموده ای
بال و پرش چو شسته شد، حیف، کلاغ می شود!

بله! رامین جان! (نه ببخشید، "ممدعلی توقیف") چرا از اول نمی گویی 950 هزار تومان؟ چرا وعده دروغ می دهی که این ساده لوحان، دلشان خوش باشد؟ هان؟ 

بعدالتحریر: 
به نظر می رسد علت جایگزینی "اسب" با "خر" در جوایز مطبوعات امسال، ترس مسئولین از جریان "اسب تروا"ی جنبش سبز و به طور کلی هر گونه اسب باشد!

آزمون استخدامی "کشکسابی مولانا بدپیله" (سؤالات ادبیات سیاسی) -2


ا- شعر زیر درباره کیست و به چه موضوعی اشاره دارد؟

یارم به یک لا پیرهن خوابیده زیر نسترن
ترسم که بوی نسترن، خواب است و بیدارش کند

الف) مهدی هاشمی، در این جا خانواده ی ایشان اقرار می کنند که او به رفتارهای غیر اخلاقی اشتهار دارد (خوابیدن زیر نسترن) ولی چون می ترسند قاطی کند و برای همیشه از کشور خارج شود، به او چیزی نمی گویند.

ب) مهندس موسوی، این شعر مربوط به 20 سال سکوت ایشان است و این که ایشان در این مدت به جای کارهای سیاسی و هزینه دادن برای اصلاحات، مشغول فعالیت هنری بوده و از خودشان هنر درمی کرده اند (خوابیدن زیر نسترن، کنایه از احساسات لطیف و شاعرانه)

ج) مصطفی تاجزاده، همسر ایشان در جمع خصوصی با حضور خانم رهنورد تعریف می کند که تاجزاده در زندان اقرار نکرده و در حال خوش گذرانی است و اصولا در سلول او همه چیز هست. لذا می ترسم که اگر من مصاحبه ای جنجالی کنم، همان ها را از او بگیرند.

د) مهدی هاشمی، در این جا خانواده ایشان برای قوه قضائیه کرکری می خوانند که او از کشور خارج شده و دست کسی به او نمی رسد (خوابیدن زیر نسترن کنایه از حاشیه ی امنیت است).

***************

2- بیت: « گر بر سر خاشاک یکی پشه بجنبد / جنبیدن آن پشه عیان در نظر ماست"، یعنی چه؟

الف) وزیر محترم اطلاعات معتقد است اگر کوچک ترین حرکتی از سران جنبش سبز (خس و خاشاک) سر بزند، از دید سربازان گمنام دور نخواهد ماند.

ب) اوس محمود معتقد است ملت شجاع و همیشه در صحنه تمام حرکت های امریکا در منطقه را زیر نظر دارد و اجازه نمی دهد حتی یک سر سوزن وارد آب و خاک این کشور شوند.

ج) احمد توکلی می گوید که مرکز پژوهشهای مجلس، تمام مسائل و آمارهای کشور را به دقت رصد می کند و این که می گویند آمار مرکز مهمل است، مهمل است.

د) دکتر فرزین سخنگوی طرح هدفمندی یارانه ها، می گوید که تمام حرکات بازاریان و انبارداران را زیر نظر دارد و اجازه نمی دهد حتی قلم کالا، گران یا احتکار شود.

۱۳۸۹ آذر ۲, سه‌شنبه

ناز و نِفس! (به لهجه ی مشهدی)


اَگِه چِلصد خَسِِه گارم دمِ دَس دِشتَه بِشی
به خدا حیفه ، که تو میل قِفَس دِشتَه بِشی!

توی پستو نَخِزی ، حال که تو مِیدون مِتِنی
هر قِدَم، صدتا خَطَرخوا ، پیش و پَس دِشتَه بِشی!

مو خَطِر خوایِ تویُم، کاشکِه تویَم ما رَه بِخِی
رو هوا رات مُبُرُم، کاشکِه هَوَس دِشتَه بِشی!

جیگرت زیر جیگرُم، دوتا جیگر دِشتَه بِشُم
نِفسُم توی نفسِت، دوتا نِفَس دِشتَه بِشی!

لب شیرین عسلیتَه مو ماخوام هی بُمُکُم
هرچی اَم رویِ تُرُش، اخمِ مِلَس دِشتَه بِشی!

تو اگر با مو باشی ، کارِه به هیچ کس نِدِرُم
نُمُخوام ای که تویَم کارِه به کس دِشتَه بِشی!

نِفَسُم پس می شینَه ، وَختِه سینه رّ جلو مِدی
ما رَه کوشتی نِمِخَه چاقو به دَس دِشتَه بِشی

تا نِفَس دِشتَه بِشُم، نازِتَه با جون مِخِرُم
تو ایشالا همیشه ناز و نِفَس دِشتَه بِشی!

۱۳۸۹ آذر ۱, دوشنبه

جِوات! (به لهجه ي مشهدي)

گفته بودي، اِندِ كلاس، تو شهر ما تو هستي!
يواش برو! با هم بِرِم، نيفتي دَستي دَستي!
خيال نكن رنگ موهات، به روز و با كلاسَه
موهايِ ما، خاکستری،  كُخِ زيرِ پلاسَه!
تو چِشمِ مو نگا بُكُن، تا لنزُِمَه بيبيني!
عينك دودي، قِديميَه، كجا رَه تو ميبيني؟!
موهاي مو، جِلا دِرَه يا دُمب اسبِ جولون؟!
كِلاس ايَه، تو كِلاسا، زمستون و تابستون!
كِش به موهام نِمِِگذَرُم، ليزَه موهام! خوشگلَه!
نِه فِك كني پول نِدِرُم، كِش خِريدن مشكلَه!
«همراهِ» تو، خِشَنگ تره يا «پيجرِ» نازِ مو؟!
كفشايِ تو چراغ دِرَه يا «واكمنِ» جازِ مو؟!
اي به كنار! خواستَه بودي گومشُدَه پيدا بشَه!
گومشُدَه پيدا شدَه جونُم! چي مي گي؟ ها، مِشَه!
اي كه ميبيني از  همَه سرتَرَه، باسِواتَه
گومشُدَه تا، عزيزتا، همسِدَه تا، جِواتَه!

يَرِه گَه! (به لهجه یِ مشهدی، در راستای مبارزه ی اکید و شدید با بدحجابی!)

َيرِه گَر مُگُم: «برو، سوسول بَزي به پا نكن!»
پر رو، وِي مِستَه مِگَه: «دلُم مِخُه نگا نكن!»    
مُگُمِش: «حيفِ تويَه! بسّه ديگَه! خَنَه بمان!
خودِتَه هم رِديفِ  رَپا و پانكيا نكن!»
بي حيا زُل مِزِنَه تو چشمام و بِزِم مِگَه:
«جوش بي فَيده نزن! اي جور، ما رَه سيا نكن!»
مُگُمِش: «جون دِلُم! حرفِ مو رَه به گوش بيگير!
اي جوري خودته قَطي پارتيِ  اِكسيا نكن!»
مِگَه: «مو خوب ِمِدُنم چكار كُنُم؟! كجا بُرُم؟!
خونِتَه كيثيف نكن! داد و هوار به پا نكن!»
از خِواص در مُرُم و خيز مِزِنُم بِزِش بُگُم!
دستُمَه مي گيرَه مِگَه: «گوش به چِرَندِ ما  نكن!»
مُگُمِش: «جونِ ننه ت، ريخت و قيافَتَه بيبين!
عينهو دخترايَه! خودتَه اي جور «آرا» نكن!»
مِگَه: «اي حرفا چيَه؟! از دخترا  كم نِدِرُم!
با اي حرفا خودِتَه پيشِ ما روسيا  نكن!
اَگِه مردم بِدِنَن كه تو چِقَد جِوات شدي!
همگي  هوت مِكِنَن! ديگَه از اي كارا نكن!»
مُگُمِش: «يَعنِه مِگي، سوسول بَزي تِرَقيَّه؟!»
مِگَه: «اي بابا! از اي اختلاطايْ بيجا نكن!»
مگمش: «حق نِدِري بيرون بِري، بدونِ مُو
اَگِرَم مِري، برو،  آستيناتَه كوتا نكن!
تُنبونِ بلند بُپوش با دامن گل مَگُلي!
بعد از اي، ديگه به پات شِلوارِ برمودا نكن!؟»
مِگَه: « واز، دِري بِرام حرفاي یامُفت مِزِني
جوش نزن يَرَه! ديگَه سر به سرِ زَنا نكن!»
مُگُمِش: «قِرتي!  الآن ميام  بِزِت نِشون مُدُم
در مِرَه، مِگَه: غِلَط! خودتَه اسير بلا نكن!»

نازِ نگاهِ تو! (به لهجه ي مشهدي)


بس که از چَشمِ تو شِعرای خِفَن سر مِزِنَه
بِرِیِ خوندنشا، قلبِ مو  پرپر مِزِنَه!

ما که حیرون شُدِم از نازِ نگاهِ تو، بِرار!
دلبریت دِرَه رو دستِ صد تا دلبر مِزِنَه!

هرکی غمگینَه و دل شيکَستَه و دربِدَرَه
شب تا صُب، اینجِه پلاسَه و بِزِت سر مِزِنَه!

اَگِرَم، گومِت كِنَه، صُب تا غروب، به يادِ تو
آه و نالَه مِكِنَه، تا خَنَه شا، عَر مِزِنَه!

ما زِمین خوردَه تِم، ای شِيطونِ نازِ ناقُلا!
دلِ ما، به شوقِ تو، خودشَه به هر در مِزِنَه!

وَختِه كه تو رَه مي بينَه، سبز و باصِفا مِشَه
چون مثِ باروني که تو کوها، جَرجَر مِزِنَه!

دلِ مو، حال مِكِنَه به يَگ نگاهِ مستِ تو
وَختِه كه پيشِ تويَه، هَف هَش تا ساغر مِزَنَه!

ديگَه، هيچ جا  نُمُرُم، مشهدِرَه عشقَه، داداش!
چون كه سازِ عشقِرَه، چَشمِ تو مَحشَر مِزِنَه!

تو بيا پيشِ خودُم، اَتيش پَرَه! بِرِيْ خدا!
نِمِگي اينجِه، يكي دلش بِرات پَر مِزِنَه؟!

اَگرَم نَيِي، ميام مُدُزدُمِت هَمي روزا!
نَگي عشقُم از اي لافا، ديگَه كمتر مِزِنَه!






ما از اي  فرهادِ بي كِلَه، كه بِيتَرِم، يَرَه!
كه به بيستون مِرَه و اي در و او در مِزِنَه!

شيرين او رَه نِمِخَه، با خسروَه سر مِكِنَه
امّا اي پر رو، وازَم، خودشَه به او در مِزِنَه!

ما فِقط، ميخِ تويِم، همينجِه، هيچ جا نِمِرِم!
تيشه يِ عشقِرَه، قلبِ ما قاييم تر مِزِنَه!

پس وازَم خودُم، بيا، جاي ديگَه نرو، جيگر!
عاشقايْ ديگه رْ، وِلِش! نبضِ مو تُن تر مِزِنَه!

الهی، بدپیلَه قربونت بِرَه، جونِ دلُم!
که صِفايِ تَنِ تو، طعنه به مرمر مِزِنََه!

۱۳۸۹ آبان ۳۰, یکشنبه

از چندین هنر ایرانیان (8)

- ما ايراني ها صبح در تهران از خواب بيدار مي شويم. محل شركت تجاري و مركز خريدمان در دبي است؛
- استعدادمان در تهران كشف شده، اما نبوغمان در اروپا شكوفا مي شود؛
- براي تحصيل به فرانسه يا لندن مي رويم، اما چون از كار در اروپا خوشمان نمي آيد، در ايالات متحده آمريكا كار مي كنيم، و هر وقت بيكار شديم براي گرفتن حقوق بيكاري به اروپاي مركزي مي رويم؛
- برنامه هاي تلويزيوني مان از لوس آنجلس پخش و در خرم آباد دريافت مي شود. فيلم هاي مان را در بيابان هاي ايران مي سازيم، اما در ونيز و پاريس و برلين آنها را نمايش مي دهيم و از آنجا جايزه فيلمسازي مي گيريم؛
- در كلن طرفدار جمهوري و در تهران طرفدار سلطنت هستيم؛
- مهم ترين مقالات سياسي مان در اوين نوشته مي شود، اما در پاريس خوانده مي شود؛
- از واشنگتن نامزد انتخابات مي شويم، اما صلاحيتمان در تهران رد مي شود، بنابراين در برلين انتخابات را تحريم مي كنيم و در لندن تصميم مي گيريم رفراندوم برگزار كنيم؛
- در هلند عضو پارلمان و در اسرائيل رئيس جمهور مي شويم، در تهران با حكومت مخالفت مي كنيم، در عراق با حكومت مي جنگيم، اما در لبنان از حكومت دفاع مي كنيم؛
- در تهران كنسرت موسيقي راك برگزار مي كنيم، ما در فرانكفورت كنسرت موسيقي سنتي مان با استقبال آلماني ها روبرو مي شود؛
- در آنكارا در كنسرت موسيقي پاپ ايراني شركت مي كنيم، اما در آنتاليا مي رقصيم، در كانادا برنده مسابقه ملكه زيبايي مي شويم، حقوق زنانمان در مشهد نقض مي شود، اما در سوئد از حقوق زنان دفاع مي كنيم؛
- وليعهدمان در امريكاست، ملكه مان در يكي از شهرهاي فرانسه زندگي مي كند، رئيس جمهور سابقمان در پاريس زندگي مي كند، رئيس قوه قضائيه مان متولد عراق است، در عوض نخست وزير عراق سال ها در ايران زندگي مي كرد و رئيس جمهور اسرائيل متولد ايران است؛
- در ايران زندگي مي كنيم، در تركيه تفريح مي كنيم، در آمريكا پولدار مي شويم و براي مرگ به ايران برمي گرديم!...
    هنرمندتر از ما کجای دنیا وجود دارد؟!

۱۳۸۹ آبان ۲۸, جمعه

غوغای فیلترینگ!

    غوغای فیلترینگ! (*)

    شعر زیر خرداد ماه 88 ، در یکی از  وبلاگ قبلی ما منتشر شده است ولی به دلیل مسدود شدن وبلاگ از طرف "بلاگفا"ی وارفته ی وابسته ی کوفتی و به درخواست برخی از دوستان دوباره در این جا هم - که هفتمین وبلاگ بسته شده ی ماست، متشر می گردد. (هم چنین این شعر را در سایت ِ اختصاصی ِ "ای طنــز" می توانید ملاحظه فرمایید.)

چشمان خمار یار فیلتر شده است!
وان بوسه ی آبدار فیلتر شده است!

هرکار ِ خفن که حالِ توپّی بدهد
از جمله لب و کنارِ فیلتر شده است!


بگذشته از این دو سه خلافِ باحال
هرچیز، هزار بار فیلتر شده است!

ای دوست، چو بی گدار بر آب زدی
آن شیرجه یِ بی گدار فیلتر شده است!


"دولت" چو فشار آورد بر "ملّت"
لو دادنِ آن فشار فیلتر شده است!


جز "فارس" و "رجا" و "ایرنا" و "انصار"
هر سایت "خبرگزار" فیلتر شده است!


فردا چو روی به سایت "قرآن"، بینی
گلواژه ی کردگار فیلتر شده است!


القصّه، به هیچ "چیز" وارد نشوی
چون "چیز" در این دیار فیلتر شده است!


از جمله ی "دسترسی به این سایت ..."، بدان
آن سایتِ خرابکار فیلتر شده است!


هی شعرِ مرا خواندی و هی خندیدی
غافل که همین دوکار فیلتر شده است!


غوغاست ز فیلترینگ برپا در "وب"
انگار که روزگار فیلتر شده است!

"بدپیله" مگو که "بدبیاریم همه!"
این گفتن "بدبیار" فیلتر شده است!

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

(*) این "فیلترنامه" پس از خواندن غزل کوتاه و زیبایی از مهدی استاد احمد سروده شده است! چنانچه عزیزان مخابرات و ارشاد و اطّلاعات قصد فیلتر کردن وبلاگ ما را داشته باشند ، بدانند که "فضل با متقدّم است" و "استاد احمد" در این مورد حقّ اولویّت دارند و ما را در این میانه گناهی نیست که "شعر ِ او شد سبب ِ این همه گمراهیِ من!" شعر ایشان را در اینجا می توانید بخوانید:

از چندین هنر کورش زمان و دولت امام زمان (11)

     تشکر می کنیم از وزیر آموزش و پرورش که شدیداً متأثّر شدند! از همین جا نیز از ایشان تقاضامندیم در صورت امکان ما را هم در تأثرات ارجمند خود شریک بدانند!
    ایشان در مورد مرگ یک دانش‌آموز به علت تنبیه(ضربه به سر با کتاب)! و آتش سوزی مجتمع آموزشی گفت: "براي اين اتفاق‌هاي ناگوار نمي‌شود برنامه‌ريزي كرد اما باعث تأثّر شديد ما مي‌شود."
     از آن جا جناب حاج بابایی، به خاطر چنین کارهای فوق سنگینی بسیار خسته می شوند، قرار است طیّ ِ این هفته، مولانا بدپیله و جمع مریدان سینه چاکشان، جهت مالاندن شانه های ایشان به وزارت متبوع قدم رنجه فرمایند!... 
     یکی از آگاهان ضمن ردّ گناهکار بودن معلم گفت: "این حادثه به دلیل استاندارد نبودن کتاب های درسی می باشد، متاسفانه کتاب ها بیش از حد سفت ساخته می شوند، اگر کتاب واقعا «یار مهربان» است بایستی آنقدر نرم ساخته شود که هم بشود به عنوان بالشت از آن استفاده کرد و هم این که اگر معلّمی از آن به عنوان ابزار تنبیه استفاده کرد و با آن به سر و کله ی دانش آموزان کوبید اتفاق خاصی نیفتد، فوقش دانش آموز برود توی کما(!)، نه اینکه فوت کند!"
     یکی دیگر از آگاهان نیز گفت: "در مورد همه چیز که نمی شود برنامه ریزی کرد، عدم تکرار چنین حوادثی مثل چند شیفته کردن مدارس و تعداد ساعات ورزش در هفته برای کلاس های درس نیست که بشود برنامه ریزیشان نمود!"
***
     تشکر می کنیم از مدیر کلّ بسیار موفّق دنیا،  استاد احمدی نژاد که در جمع مدیران استان قزوین افاضه فرمودند: "کنترل جمعیت از اشتباهات بزرگ بود."  ، یکی از آگاهان ضمن تأیید این گفته ی رئیس جمهور یادآور شد:"هر وقت ماهی را از آب بگیری تازه است؛ حال اگر در آب بیندازی که تازه تر خواهد بود!"
     این آگاه از مسئولان خواست تا هر چه زودتر جلوی این اشتباه بزرگ را بگیرند و با ممنوع کردن فروش داروها و ایضا ابزارآلات(!) جلوگیری از بارداری گامی بزرگ در راستای جبران این اشتباه بزرگ بگذارند.
لازم به ذکر است که این آگاه از اختراع قرص های ضدّ بارداری و ایضا [...] به عنوان بزرگترین اشتباهات تاریخی بشر نام برد!
***
    این روزها مدام یکی یکی فواید هدفمندی یارانه ها کشف می شود؛ رئیس سازمان شهرداری ها و دهیاری های کشور گفت:"هدفمندی یارانه ها ترافیک را کاهش می دهد."، چندی پیش نیز وزیر اقتصاد گفته بود: "هدفمندی یارانه ها باعث افزایش ازدواج خواهد شد." امیدواریم هر چه سریعتر یارانه ها هدرمند - اَِ... اِ ... ببخشید - هدفمند شود تا شاهد این اتفاقات خوب باشیم!
***
    بسیار خوشحال می شویم که از این پس قرار است دیگر خط فقر نداشته باشیم، البته به جایش نوار فقر داریم؛ به هر حال یکی از فواید نوار این است که می شود آن را در ضبط گذاشت! وزیر رفاه گفت: "«نوار فقر» جایگزین «خط فقر» می شود."
    البته لازم به ذکر است که هنوز مشخص نیست که در "نوار" فوق کدام خواننده ها اقدام به خواندن نموده و هنرمندی های خود را به معرض نمایش گذاشته اند!

۱۳۸۹ آبان ۲۶, چهارشنبه

یک کشکسابی پلمب شده = صد کشکسابی جدید الاحداث!


    دیشب، کشکسابی هم ، در پی شش کشکسابی پیشین  ما در بلاگفا، با همّت ِ و تلاش خستگی ناپذیر مهرورزان عدالت پرور و سایبر مردان ِ مقتدر  و جان برکف، در  این جامعه ی چندصدایی(!) پلمب و برای هزارمین بار شاخ غول استکبار شکسته شد!
     مریدان ِ مزدور ِ حضرت مولانا شیخ کشک الدین بدپیله می توانند یارانه به کف و رایانه در کیف، جهت ابتیاع کشکیّات ایشان ، از این به بعد، در همین مکان شریف ِ زیر کلیک رنجه فرمایند:



www.kashkyyatebapileh.blogspot.com 

*********************** 
برای ورود به سایت های فیل.تر شده ، 
به جز استفاده از نرم افزار معروف VPN، 
به سایت زیر هم می توانید مراجعه کنید:

http://www.langarbax1.mihanblog.com 

***********************  

غوغای فیلترینگ! (*)

    شعر زیر خرداد ماه 88 ، در یکی از  وبلاگ های قبلی ما منتشر شده است ولی به دلیل مسدود شدن وبلاگ از طرف "بلاگفا"ی وارفته ی وابسته ی کوفتی و به درخواست برخی از دوستان دوباره در این جا هم - که هفتمین وبلاگ بسته شده ی ماست، متشر می گردد. (هم چنین این شعر را در سایت ِ اختصاصی ِ "ای طنــز" می توانید ملاحظه فرمایید.)


چشمان خمار یار فیلتر شده است!
وان بوسه ی آبدار فیلتر شده است!

هرکار ِ خفن که حالِ توپّی بدهد
از جمله لب و کنارِ فیلتر شده است!


بگذشته از این دو سه خلافِ باحال
هرچیز، هزار بار فیلتر شده است!


ای دوست، چو بی گدار بر آب زدی
آن شیرجه یِ بی گدار فیلتر شده است!


"دولت" چو فشار آورد بر "ملّت"
لو دادنِ آن فشار فیلتر شده است!

جز "فارس" و "رجا" و "ایرنا" و "انصار"
هر سایت "خبرگزار" فیلتر شده است!


فردا چو روی به سایت "قرآن"، بینی
گلواژه ی کردگار فیلتر شده است!


القصّه، به هیچ "چیز" وارد نشوی
چون "چیز" در این دیار فیلتر شده است!

از جمله ی "دسترسی به این سایت ..."، بدان
آن سایتِ خرابکار فیلتر شده است!


هی شعرِ مرا خواندی و هی خندیدی
غافل که همین دوکار فیلتر شده است!


غوغاست ز فیلترینگ برپا در "وب"
انگار که روزگار فیلتر شده است!




"بدپیله" مگو که "بدبیاریم همه!"
این گفتن "بدبیار" فیلتر شده است!

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

(*) این "فیلترنامه" پس از خواندن غزل کوتاه و زیبایی از مهدی استاد احمد سروده شده است! چنانچه عزیزان مخابرات و ارشاد و اطّلاعات قصد فیلتر کردن وبلاگ ما را داشته باشند ، بدانند که "فضل با متقدّم است" و "استاد احمد" در این مورد حقّ اولویّت دارند و ما را در این میانه گناهی نیست که "شعر ِ او شد سبب ِ این همه گمراهیِ من!" شعر ایشان را در اینجا می توانید بخوانید:

فکر کردن یا نکردن؛ مسئله ای نیست!


  
  
    حتما اين جمله ي معروف رنه دكارت دانشمند شهير فرانسوي را شنيده ايد كه گفت: "من فكر مي كنم پس هستم".
واحد نظرسنجی "خبرگزانی رسمی مولانا بدپیله" از شخصيت هاي مختلف خواسته است كه اين جمله را هرطور كه دوست دارند، با توجّه به منش و جهان بینی خود تغيير بدهند و بازگو كنند! نتيجه اين شد:

استاد مصباح: من فكر نمي كنم، پس هستم!
آیت ا... جنتي: من چه فكر بكنم چه نكنم، هميشه هستم!
دادستان انقلاب: تا دو دقيقه ي ديگر اصلاً نيستي كه بخواهي فكر كني!
احمدي نژاد: فكر؟! من كه نيستم!
شكنجه گر یک وزارت گمنام: فكر مي كني؟! ... حالا هسته اش را تف كن!
کیک و ساندیس خور حرفه ای : من به فكر نظام هستم، پس مي كنم!
امّت هميشه در صحنه: فكر نكردن و انرژي هسته اي حق مسلم ماست!
عبدالكريم سروش: من هست مي كنم، پس فكرم!
میرحسین موسوي: اگر همه هستند ، من يك كم فكر كنم!
مهدی كروبي: من هستم. اين كه ديگر فكر كردن ندارد!
محمد خاتمي: اگر فكر كرديد من هستم كور خوانده اید!
اکبر هاشمی رفسنجانی: من هنوزدارم فكر مي كنم كه هستم يا نيستم!
رضا پهلوي: يعني فكر مي كنيد هنوز هم من هستم؟!
حزب كمونيست كارگري: من خيلي فكر مي كنم ولي هيچ وقت نيستم!
ملت ايران: هر جوري كه دوست داريد فكر كنيد. ما همه با هم هستيم!
یک آقای خیلی مهمتر از خدا:  تا ما هستيم ، شما فكر نكنيد!

۱۳۸۹ آبان ۲۵, سه‌شنبه

سرخط خبرهای یک سال بعد... ( پس از حذف یارانه ها.)..


نانوایی های پایتخت با ارائه سند ملکی، نان تمام قسطی ارائه می دهند.

مراجع عظام تقلید خوردن گوشت گربه را حلال دانسته و با ارائه احادیث معتبری بر فوائد خاص گوشت گربه تاکید کردند. البته این مراجع همچنان درباره خوردن گوشت انسان سکوت کرده اند.

- چمن های ورزشگاه آزادی دیروز بطور بيسابقه اي در قابلمه قورمه سبزی تهرانی ها بود 
. 
دو کامیون حامل مهاجران غیر قانونی ایرانی، در کشور افغانستان شناسایی شد و به کشور عودت داده شد.

ا.ح.ن در مراسم کلنگ زنی صدمین سایت غنی سازی اورانیوم : آنقدر اورانیوم غنی می کنیم که ...مان پاره شود.

گفتگوی اختصاصی با آیت... جنتی: اگر قرار بود از گرسنگی بمیرم ، در عصر یخبندان مرده بودم.

عصر دیروز حدود یک ملیون میکروب که با همکاری برخی ویروس های خارج نشین و چند باسیل ورشکسته سیاسی و با همدستی باکتری های بهایی قصد شیوع بیماری در تهران را داشتند ، امشی شدند.

نرخ جدید کرایه تاکسی اعلام شد: یک ملیون پول پیش و هر کورس صد هزار تومان... و تا اعلام حذف شش صفر از اسكناس ها هميني كه هست

تورم كاهشيه...

به دلیل سختی شمارش، واحد ِ واحد پول کشور به کیلو تغییر می کند. مثلا از این به بعد برای خریدن یک پفک نمکی باید یک کیلو هزارتومانی پرداخت کنید.

- در هزار و هشتصدمین سفر استانی هیئت دولت، همه ی دولت با حضور در توالت یک منزل، یک حلقه چاه فاضلاب خانگی را که تماماً ساخته متخصصان داخلی بود، افتتاح کرده و بهره برداری رسمی از آن را آغاز کردند. همچنین کاشتن یک نهال خرزهره دیگر دستاورد این سفر ایشان بود....

- در اقدامی نمادین و به منظور همدلی با مردم، جلسه هیئت دولت زیر کرسی برگزار شد. پس از جلسه 5 نفر از اعضای هیأت دولت به علت گاز گرفتگی به بیمارستان منتقل شدند البته حال رئیس جمهور کاملاً خوب است
- احمدرضا رادان گفت موجودات وحشت انگیز سطح خیابان ها زامبی نیستند. وی افزود: اینها... همان در و داف هایی هستند که سابق بر این برایشان سر و دست شکسته می شد اما به دلیل عدم توانایی در خرید لوازم آرایش به « هیولای اولیه » بازگشته اند.
Powered By Blogger

یه نظر حلاله! بده ، بعد برو!

kzvo,hid





Powered by WebGozar

بگرد و پیداش کن