۱۳۸۸ آذر ۲۷, جمعه

"شیرین "ِ بدپیله در "مونترال"! + کشکیّاتِ تصویری! (نقدِ حالِ ما)

(1)
"شیرین "ِ بدپیله در "مونترال"!


یگانه "شیرین"ِ روزگار، "م. الف" از مونترال، "مولانا بدپیله" را "فرهاد"ِ خویش دانسته، غزل مکش مرگِ مایِ زیر را با پیشنهادهایی خفن خوفناک برای ایشان سروده و به پست عنترنتی مبارکِ ایشان فرستاده است. "مولانا" با خواندنِِ آن خوش خوشانشان شده، دلِ نازنینشان حسابی غنج رفته، به کاتبِ مخصوصشان دستوراکید فرموده اند، که به کوری چشم رقیبانشان و شادیِ جانِ رفیقانشان، تا "شیرین" نازنینشان، از پیشنهادهایِ باحالِِشان پشیمان نشده، آن غزلِ ملس را در این جا درج نماید! تا باد، چنین بادا!

فرهاد، زمان عشق و حال است بیا!
با یاد تو دل رو به کمال است بیا!
شیرین ز تمنّای دلش شعر سرود
این قصه هنوز ایده آل است بیا!
شد باز توسّط جوانان غوغا ؟!
این مشکل ما از اشتغال است بیا!
عاشق شده ای باز، و این آزادی
در کشور ما فرض محال است بیا!
گر باز بُود دولت ایران در خواب
محمود، دلیل اختلال است بیا!
تو "کشک" بسابی و بَری دل از ما
"بدپیله" همیشه اهل حال است بیا!
در جای خودت نشسته ای آسوده
"شیرین" تو آشفته خیال است بیا
پیمان بشکستی و برفتی ز برم
دلتنگ تو کل "مونترال" است بیا
چون شاد شَوم "موقّتی" یا "دائم"
در کشور ما "صیغه" حلال است بیا!
***************
(2)
کشکیّاتِ تصویری!







کی بود؟! کی بود؟! من نبودم!
(اشکِ تمساح)




۱۳۸۸ آذر ۲۳, دوشنبه

از هزار و یک هنر اصولگرایان در "فارس نیوز"!

می گویند روزی شخصی در محضر حکیمی ایستاده بود که ناگاه بادی از وی صادر شد، پس شرم زده میخ کفش بر زمین کشید تا صدای آن شنیده نشود. حکیم گفت صدایش را پوشاندی بویش را هم چاره کن. این همان حکایت شیرین کاری های گاه به گاه فارس نیوز است که هرچند سعی می کند گلاب به رویتان کارش را تمیز انجام دهد اما باز دم خروسی از یک جای کار بیرون می زند وظاهرا در دم و دستگاه آن بنگاه سخن پراکنی حکیمی هم نیست که بگوید به فکر چاره باشید.تازه ترین نمونه این شیرین کاری ها خبر فرار مجید توکلی از دانشگاه امیرکبیر با لباس و آرایش زنانه است که این خبر با عکس هایی هم همراه شده است. لابد می گویید خب دم خروس کجاست؟ اما عجله نکنید قبل از شرح و بسط این شیرین کاری جدید و نشان دادن دم خروسی که از دیدگان هنرمند فارس نیوزیان پنهان مانده، اجازه دهید کمی به عقب برگردیم و ماجرا را از همان بیخ تحلیل کنیم.

مهرورزی شروع می شود، پرده اول

در اولین دیدار احمدی نژاد از دانشگاه امیرکبیر شور و شعف خاصی بر فضا حکم فرما بود. عده ای از دانشجویان از جمله مجید توکلی و دوستانش آن قدر ذوق زده شده بودند که عکس های احمدی نژاد که به صورت خودجوش بینشان توزیع شده بود را وارونه در دست گرفتند. در اواسط مراسم شور و حرارت به قدری بالا رفت که یکی از پوسترهای رئیس دولت محبوب و مردمی آتش گرفت همه چیز نشان دهنده رابطه نزدیک، مردمی، خودجوش و پرحرارت احمدی نژاد با دانشجویان بود.

اما این وسط فقط یک چیز قابل تحمل نبود. دانشجویی پلاکاردی را بالاگرفت که روی آن چیزهایی نوشته بود.فکر نکنید بعضی برچسب‌ها نسبت به رئیس دولت محبوب و مردمی نظر ما هم هست بلکه برعکس به نظر بنده هر چیزی حتی همان برچسب لیبرال بودن مأخوذ از اقای مطهری هم ممکن است به احمدی نژاد بچسبد ولی در مورد زدن بعضی برچسب‌ها به احمدی نژاد قضیه کاملا برعکس است یعنی این خیلی‌های دیگر هستند که برچسب احمدی نژاد را به خودشان می چسبانند! بله این یک توطئه شوم است.
نئونازی های المان عکس رئیس دولت محبوب و مردمی را به پیراهنشان می چسبانند و گروه های فاشیستی و افراطی هم چپ و راست به احمدی نژاد تبریک می گویند.

باری در آن زمان همه چشم ها، و اگر نه همه چشم ها دست کم چشم های ماموران امنیتی تحت امر، به رئیس دولت محبوب و مردمی (چیه؟ دلم می خواهد مؤدّب باشم. ایرادی دارد؟) خیره شده بود که با آن همه وعده های مهرورزی با این دانشجوی گستاخ چه می کند؟ آیا رئیس کابینه 70 میلیونی که در کابینه اش 70 میلیون نفوس ریز و درشت اعم از طفل شیرخواری که هر نیم ساعت باید پوشکش را عوض کرد هم یافت می شود، دکتر احمدی نژادی که همه این مصائب را تحمل می کند که کابینه 70 میلیونی داشته باشد، احمدی نژادی که با طفل 5 ساله هم مشورت می کند، دکتر احمدی نژادی که متوسط سن دانشمندان هسته ای اش 17 سال است، دکتر احمدی نژادی که از استعدادهای جوان حمایت می‌کند تا با وسایل آشپزخانه در زیرزمین منزل اورانیوم غنی کنند، آیا این احمدی نژاد سخن یک دانشجو، ولو خطا، را تحمل نخواهد کرد؟
چند روز بعد توکلی به همراه چند نفر از دوستانش دستگیر شد. البته همان طور که با توجه به مهرورزی و مردمی بودن غلیظ رئیس دولت محبوب و مردمی می توانید حدس بزنید موضوع هیچ ربطی به شعار مذکور نداشت. علت دستگیری یک نشریه موهن به مقدسات بود که هیچ کس نمی دانست از کجا آمده اما همه می دانستند که صاف رفته سراغ برادران ایثارگر امنیتی و سربازان گمنامِ نایبِ امام زمان! توکلی دستگیر شد و 15 ماه هم در زندان ماند ولی دادگاه به دلیل فقدان ادلّه رأی به برائت وی صادر کرد و البته می توان حدس زد در سیستمی که یک نفر تبرئه شده 15 ماه در زندان آب خنک می خورد اگر تبرئه نمی شد چی می شد!
چندی بعد توکلی که دست کم برای سازمان های اطلاعاتی چهره ای شناخته شده بود در مراسم سالگرد مرحوم بازرگان مجدداً دستگیر شد. مبادا فکر کنید رئیس دولت مهرورز آن قدر کینه ای است که حتی به 15 ماه حبس هم برای یک شعار رضایت نمی دهد و برای دانشجوی مذکور دام پهن می کند. گیرم که وزیر اطلاعات وقت هم همان محسنی اژه ای باشد که می گویند وقتی عصبانی می شود قندان پرت می کند و آن جای ادم را گاز می گیرد. اساساً پرتاب قندان نشانه مهرورزی است مثل پرتاب گل است با گلدان!
به نظر ما در دستگیری دوم توکلی اشکال از خود او بوده که به قول رجانیوز خبرگزاری منتسب به فاطمه رجبی «15 ماه زندان برای توکلی کافی نبود» خب اگر بسش بود که نه تنها خودش وارد معقولات نمی شد بلکه حتی اگر هم از او می پرسیدند وضع مملکت چطور است می گفت: والله ما زن و بچه داریم!پس از 115 روز زندان انفرادی توکلی با قید وثیقه آزاد شد تا اینکه در 16 آذر در دانشگاه امیرکبیر سخنرانی تندی را ایراد کرد و بلافاصله پس از خروج از دانشگاه دستگیر شد.

دم ِ خروسِ "فارس نیوز"!
فارس نیوز تصویری از مجید توکلی را زیر تیتر «فرار با لباس و آرایش زنانه» منتشر کرده که البته در نگاه اول به جای آرایش زنانه مقداری ریش و سبیل دیده می شود. اگر کمی اعصاب و وقت اضافی داشته باشید و در سایت فارس نیوز بگردید تصویر دیگری از مجید توکلی حین سخنرانی، یعنی چند دقیقه قبل از دستگیری، را خواهید دید که البتّه در این جا لباس مردانه بر تن دارد اما اگر کمی بیشتر دقت کنید دم خروس فارس نیوز را خواهید دید: صورت توکلی هنگام سخن رانی کاملاً اصلاح شده و صاف و صوف است اما در عکس منتشر شده همراه با لباس زنانه که گفته می شود مربوط به دستگیری یعنی بلافاصله پس از این سخن رانی است، ته ریش و سبیل مفصلی به هم زده که نشان می دهد حداقل 24 ساعت از ماوقع گذشته است.
پس عکس ملبّس به لباس زنانه مربوط به یک روز بعد است و بسیار بعید به نظر می رسد که وی در فاصله چند دقیقه ی خارج شدن از دانشگاه یکهو آن هوا ریش و سبیل سبز کرده باشد؛ ولو متعلّق به جنبش سبز باشد!
ما - علی رغم پبش کسوتی و تخصّصِ بی نظیرمان در "ریش و سبیل شناسی مدرن و کلاسیک"، باز هم برای این که قضیّه، جنبه ی علمی تر و مستدل تری پیدا کند، از چند متخصّص ریش و سبیل، انجمن سبیلوهای گمنام و چند نفر از قهرمانان ریش پروری که اسمشان در کتاب رکوردهای گینس هم ثبت شده بود همین سؤال را مطرح کردیم و همه انها تایید کردند که امکان ندارد کسی که صورتش صاف و صوف است در عرض چند دقیقه صاحب یک هوا ریش و سبیل شود. به هر حال سؤال ما از فارس نیوز این است که اگر عکس مذکور در لحظه ی دستگیری برداشته شده ریش و سبیل توکلی از کجا آمده؟ اگر هم مربوط به مدّتی بعد از دستگیری است که سؤال خاصی نداریم!

نتیجه گیری ژورنالیستی:
یک خبرگزاری خوب علاوه بر طراح لباس به گریمور و منشی صحنه هم نیاز دارد!

نتیجه گیری حلیم دوستانه:
هنگام آش پختن برای دیگران مراقب باشید از حول حلیم توی دیگ نیفتید!

پی نوشت:
اگر چند روز بعد خبری در فارس نیوز چاپ شد که "حضرت مولانا بدپیله" با لباس زنانه و مقادیر معتنابهی ریش و سبیل - که تا ناف مبارکشان رسیده است - از خانقاهِ سبزِ لجنی فرار فرموده اند، تعجّب نکنید ضمناً اگر گفتند ایشان مثل ابطحی از زندان طنازی فرموده، خود را مسخره می نمایند، مدیونید اگر باور کنید. حالا اگر اآن جا ینترنت پر سرعت موجود باشد، حتماً ایشان وبگردی می فرمایند؛ ولی طنّازی هرگز!

۱۳۸۸ آذر ۲۲, یکشنبه

وقتی "دروغ گویان کم حافظه می شوند" یا "تو خود حدیثِ مفصّل بخوان از این مجمل"!

روایت ِ یکم:
گزارش "مهر" و "ایلنا" از سخنان نماینده رهبر در دانشگاه ها
در روز یک شنبه 22 آذر 88

نماينده ی رهبري در دانشگاه ها: « ۷۰ درصد دانشگاهيان به احمدي نژاد راي ندادند.» آقاي محمديان مي گويد: «شرايط مثل قبل نيست.»
محمد محمديان، رئيس نهاد نمايندگي رهبر در دانشگاه هاي ايران گفته است: «بخش عمده اي از دانشگاهيان در انتخابات رياست جمهوري به محمود احمدي نژاد راي نداده اند.»
او که روز یک شنبه 22 آذر 88 در گردهمايي رئيسان دانشگاه هاي علوم پزشكي ايران در تهران صحبت مي كرد، گفت: "در دانشگاه ها شرايط مثل قبل نيست و واقعيت را نمي‌توان كتمان كرد."
آقاي محمديان گفت: "بر اساس آمارهاي موجود هفتاد درصد دانشگاهيان به كسي راي داده‌اند كه اكنون در راس مديريت كشور نيست اين مسئله به نوعي دلسردي ايجاد مي‌كند."
وی افزود: "مشكل اصلي كه در اين چند ماه به وجود آمده باعث شد به دلايلي بخشهايي از جامعه به هم تنه بزنند و تعادل جامعه به هم بخورد كه در اين ميان عدّه‌اي هم زمين خورده‌اند."


روایت دوم:
گزارش ِ خبرگزاری ایرنا از تجمع روز یک شنبه 22 آذر 88 در دانشگاه تهران:
"فرار دانشجویان سبز از دستِ خبرنگار صدا و سیما"


جمعي از حاميان مير حسين موسوي نامزد شکست خورده انتخابات که در مقابل دانشکده فني دانشگاه تهران تجمع کرده بودند با ديدن دوربين هاي صداوسيما فراري شدند.
آنان که تعداد آنان نسبت به روزهاي گذشته ريزش زيادي پيدا کرده بود، در حالي در دانشگاه تهران تجمع کردند که انبوهي از دانشجويان در اعتراض به اهانت به ساحت امام راحل در مسجد دانشگاه تهران تحصن کرده بودند.
اين تجمع کنندگان در حالي که شعارهاي نترسيد نترسيد ما همه با هم هستيم مي دادند با ترکيدن يکي از بادکنک هاي خودشان ترسيده و به سمت داخل دانشگاه فرار کردند.در حالي که اين افراد به سمت دانشکده فني دانشگاه تهران در حرکت بودند حضور دوربين صداوسيما باعث ترس آنان شده و آنان را فراري داد.
اين افراد سپس به سمت دانشکده فني دانشگاه تهران رفته و در آن جا بر زمين نشستند و اعلام کردند تا زماني که رئيس دانشگاه استعفا نکند بر زمين مي نشينند.آنان با شعارهاي "دانشجوي با غيرت، حمايت حمايت" از ديگر دانشجوياني که از دور به آنان نگاه مي کردند خواستند که به آنان بپيوندند؛ ولي دانشجويان فقط آنان را نظاره کردند. آشوبگران زماني که با بي توجهي دانشجويان مواجه شدند پس از 20 دقيقه به تجمع خود پايان دادند.

روایت ِ سوم:
گزارش ِ خبرگزاری فارس از تجمع روز یک شنبه 22 آذر 88 در دانشگاه تهران:
"فرار خبرنگارِ صدا و سیما از دست دانشجویان سبز"

خبرگزاری فارس در گزارش تجمعات امروز دانشگاه تهران آورده است: "حامیان موسوی امروز در دانشگاه تهران اعلام كردند تا زمان استعفای فرهاد رهبر رئیس دانشگاه تهران تحصن می‌كنند".

عده‌ای از حامیان موسوی كه روز گذشته در پشت اصلی دانشگاه تهران تجمع اعتراض‌آمیز برگزار كرده بودند، از ساعت 12 امروز در اعتراض به اقدام صدا و سیما درباره اهانت به تمثال امام‌خمینی(ره) از مقابل دانشكده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران تجمع خود را آغاز كرده و با همراه داشتن نمادهای سبزرنگ و در دست داشتن تصاویر زندانیان سیاسی و سر دادن شعارهای «خاتمی، خاتمی»،«یا حسین، میرحسین» از مقابل مسجد دانشگاه تهران عبور كرده و در پشت در اصلی دانشگاه تهران به سردادن شعارهای خود ادامه دادند.
از نكات جالب در این تجمع آن بود كه در این بین تعدادی از حامیان موسوی بادكنك‌های سبز را همراه خود داشتند.
در ساعت 13:10 حامیان موسوی در اصلی دانشگاه تهران را ترك كرده و به سمت دانشكده فنی حركت كردند. در این بین حامیان موسوی مقابل دوربین‌های واحد مركزی خبر كه در حال تصویربرداری از حاشیه‌های تجمع در دانشگاه تهران بود، ایستاده و شعارهای «ننگ ما، ننگ ما، صدا و سیمای ما» ، « بیست و سی حیا كن دانشگاهو رها كن» را سر دادند.
در ادامه این تجمع حامیان موسوی با حضور در مقابل دانشكده فنی دانشگاه تهران به حالت تحصن در مقابل این دانشكده نشسته و اعلام كردند تا فرهاد رهبر رئیس دانشگاه تهران استعفا ندهد به تحصن خود ادامه خواهند داد و با سردادن شعارهای«دانشجوی باغیرت حمایت حمایت» ، «‌تا استعفا نگیریم؛ سر كلاس نمی‌ریم» سعی داشتند سایر دانشجویان را - كه تماشاگر این تجمع بوده و دور آنان ایستاده بودند - به این تحصن ترغیب كنند.
در این بین كه دوربین‌های واحد مركزی خبر در حال تصویربرداری بود ناگهان عده‌ای از حامیان موسوی به این دوربین‌ها حمله كرده و خبرنگار واحد مركزی خبر با دیدن هجوم آن ها به سمت خود، به سمت جنوب دانشگاه تهران حركت كرد و مسئولان حراست دانشگاه با قرار گرفتن در مقابل حامیان موسوی از ادامه حركت آن ها به سمت این خبرنگار جلوگیری كردند.
پس از این اقدام حامیان موسوی، نماینده انجمن اسلامی دانشگاه تهران در سخنانی گفت: "طبق دموكراسی، رئیس دانشگاه باید به صورت آزادانه انتخاب شود و تمامی دانشجویان سبز با آزادی سبز موافقند و تا فرهاد رهبر رئیس فعلی دانشگاه تهران استعفا ندهد و یا از دانشجویان عذرخواهی نكند هر روز در دانشگاه تهران همین بساط برپا خواهد بود."
تجمع حامیان موسوی در ساعت 14 به پایان رسید و آن ها به نشانه اعتراض در راهروهای دانشكده فنی حضور پیدا كرده و در كلاس‌های درس خود حاضر نشدند.

روایتِ چهارم:
گزارشِ کیهان از وعده ی سرکوب و شکست سرانِ فتنه


کی جرأت دارد روی حرف جناب "حسینِ بازجو" و شاگرد خلفشان "شجونیِ خرخره جو" حرف بزند!


بعد التّحریر:
مشکلی دارم ؛ ز دانشمندِ "میهن" بازپرس
توبه فرمایان، چرا خود توبه کمتر می کنند؟!

* نه ، ببخشید! سؤالم این است که:
- "با این همه خبرگزاری و روزنامه و صدا و سیما و مسئول صادق و بی ریا و پاسخ گوی خادم ، چرا مردم برای اطّلاع از کوچک ترین اخبار مملکت ِ گل و بلبلشان به رسانه های گروهی بیگانه از جمله رادیو و تلویزیون های "بی بی سی" ، "امریکا" ، "آلمان" و "فردا" متوسّل" می شوند؟!"

* پاسخ منطقی:
- "برو بابا حال نداری! واقعاً که!..."

۱۳۸۸ آذر ۲۱, شنبه

آزمون عقیدتی - سیاسی حضرتِ مستطاب "مولانا بدپیله" از مریدان ِ خائنشان!

1- این سوال در همین ابتدا توسط همسرچهارم ِ "مولانا بدپیله" رسماً و علناً سانسور شد. ایشان با عتاب گفتند: فکر کردی داری توی سوئیس وبلاگ می نویسی ، بدبخت؟!
2- حدس می زنید که مدير كل روابط عمومي شركت زيرساخت، ‌ دلیل اختلالات اینترنت را چه دانسته است؟!
الف. یک نفر اشتباهی پایش را روی سیم گذاشته!
ب. لنگر یه کشتی افتاده روی کابل های اینترنتی که در کف اقیانوس هستند!
ج. حجم بالاي كاربران اینترنتد. دولت های قبلی و کارشکنی های آنان!
3- با توجه به صحبت های اخیر برخی از مسئولان در مورد ازدواج موقت ، کلّاً نظر شما در این مورد چیست؟!
الف.خوبه، هر چه تعدادشو بیشتر ، زمانشو کمتر و همه ی ازدواجا رو موقت تر کنن بهترترتره!
ب. نامردیه! کاش زودتر از این حرفا می زدین، من ازدواج دائم کردم!
ج. حالا که تنور داغه از سایت های خبری و روزنامه ها انتظار می ره طرح خانه عفاف رو هم از دوباره زنده کنن!
د. بادا بادا مبارک بادا!
4- علی كفاشيان: ..... ، اما .... !
الف. اگر بار گران بودیم رفتیم - اگر نامهربان بودیم باز هم رفتیم.
ب. می دونم عاشق لبخندهای من هستین - بیشتر از شش سال دیگه نمی تونم بمونم.
ج. فوتبال ایران پیشرفت های خوبی در این چند سال داشته - پیشرفت باقی تیم های آسیایی بهتر از ما بوده!
د. همه رفتني هستيم - تا 6 سال آينده مي‌مانم.
5- به نظر شما چرا ضرغامی گفت: "آرایش خانم مجری ها ممنوع است."؟!
الف. احتمالا صدا و سیما با کمبود بودجه مواجه شده و ضرغامی می خواهد با ممنوع کردن آرایش خانم ها هزینه های این سازمان را کاهش دهد.
ب. به دلیل آنکه باید یک تفاوتی میان خانم های مجری و هنرپیشه های سریال ها باشد و بدین ترتیب سریال های ایرانی پربیننده شوند!
6- سایت شفاف نوشت: "چرا مردم وعده قطع نشدن گاز در زمستان را باور نمی کنند؟!"، به نظر شما واقعا چرا؟!
الف. چون بیشتر وعده هایی که مسئولان می دهند اجرا نمی شود و امید دارند این وعده هم مثل باقی وعده ها باشد.
ب. به دلیل دوستی نزدیکمان با کشور ونزوئلا، امیدوار هستند در صورت کمبود گاز، "هوگو"ی عزیز برایمان گاز بفرستد.
7- به نظر شما چرا فرشیدی گفت: "آموزش و پرورش در دولت نمی گنجد."
الف. چون ایشان اصل 44 قانون اساسی را خوانده اند.
ب. ایشان معتقد هستند دولت باید کوچک و کوچک تر شود.
ج. چون دولت یک حجم معینی دارد و برای آن که مترو در آن بگنجد لازم است برخی چیزها از داخل آن برداشته شوند. (یه چیزی مثل آموزش و پرورش!)
8- به نظر شما چرا مهدی هاشمی قرار شده است به توصیه ی پدرش در انگلیس بماند و دکترا بگیرد؟!
الف. چون علم بهتر از ثروت است.
ب. چون سطح علمی دانشگاه های آن جا از سطح علمی دانشگاه های آزاد این جا بالاتر است.
ج. چون یک پسر خوب به حرف پدرش گوش می کند.
9- رئیس کاملاً قانونی ِ دولت گفت: "باید به ناجا تذکر داده شود." ، اگر گفتید چرا باید به ناجا تذکر داده شود؟!
الف. به دلیل رزم مختلط نمایشی شان در نمایشگاه!
ب. به دلیل گیر دادن به مو و لباس جوان ها، چون مشکل مملکت ما ظاهر جوون ها نیست!
ج. بايد تذكر داده شود كه اقليت‌ها بتوانند تابع ضوابط خودشان مجوز كسب بگيرند.
10- به نظر شما این قرارداد بین چه افرادی بسته شده است؟! "هر هفته یکبار من را کتک بزن!"
الف. یک دانشجوی خائن و یک انصار حزب اللّهیِ لباس شخصی ِ خادم!
ب. یک متهم و یک زندانبان در زندان ابوغریب!
ج. یک مرد زن ذلیل چینی و همسرش!
د. مولانا بدپیله و رئیس جمهور عدالت محور ِ مهرورزَش!
توضیحات اساسی:
- برخی از سئوالات به جای 4 گزینه، سه گزینه و برخی هم دو گزینه دارند، اصلا چه کسی گفته سئوالات 4 گزینه ای حتما باید چهار گزینه داشته باشند؟!
- پاسخ صحیح سئوال 4 گزینه ی "دال" و پاسخ درست سئوال های 2 و 9 و 10 گزینه ی "جیم" می باشد.پاسخ بقیه سوالات هم دل بخواهی است!

۱۳۸۸ آذر ۲۰, جمعه

دمپایی هایم کو؟! / چه کسی بود صدا زد: " محمود"؟!

دمپايي هايم كو؟!
چه كسي بود صدا زد: «محمود»؟!
آشنا بود صدا مثلِ «خودم» با «خود» ِ من!

دولتم در خواب است
در تمام ايران:
اقتصاد و فرهنگ، هنر و دانش و دين و ورزش
و سیاست
همه چي تعطيل است!

«انتخابات» به شيرينيِ يك خوابِ خفن
از سرم مي پرّد
و رقيبي خُنَك از حاشيه يِ داغِ زمان، دست مرا مي خواند!
«طرح من» حاصلِ يك سال خيالاتِ من است!
بوي هجرت مي آيد:
دولتِ من، پُرِ آواز «پَرِ» ِ اين وزراست!
ملتّم فهميده چه كلاهي به سرِش رفته شده(!)
و دگر رأي به «محمود» نمي بخشد، حيف!

سالِ نو مي آيد
و به اين سعدآباد
«موسوی» هجرت خواهد كرد!...
بايد الآن بروم!
من كه از بسته ترين پنجره هايي كه خودم بر همه شان قفل زدم،
در رفتم،
مجمع و مجلس و شورا،
همه را دور زدم،
رفتن از اين همه در، كه بسي آسان است!

كسي از بودنِ با بنده، به جايي نرسيد!
هيچ چشمي، جاهلانه به «علف» خيره نبود!
كسي از «طرح» ِ لبِ تاقچه مجذوب نشد!
هيچ كس «عدل» ِ مرا تويِ اين معركه جدّي نگرفت
و ز من «صدقه» و «خيرات» نخواست!

من به اندازه يِ يك «نخبه» دلم مي گيرد

وقتي مي بينم «افغان»
كشورِ ِ غافل ِِ همسايه
روي ِ بي ريخت ترين خاكِ جهان
«نفت» را مي فهمد!
من نَوَقَهمُم اوهوي!...
اي بابا! باز حواسم پَرت است!
حرف هايم چَرت است!
چيزِهايي هم هست؛ لحظه هايي ناجور:
(مثلاً ملّتي را ديدم
آن چنان محو تماشايِ "سهام" بود كه در دستانش
دولتش «تخم» گذاشت:
«هسته»اي با «دسته»!
و شبي از شب ها
خائني از من ِِ خادم پرسيد:
«تا طلوعِ آن صبح، چند ساعت مانده ست!
به خدا ذلّه شديم!»
من به او از تهِِ دل خنديدم!

بايد الآن بروم!
بايد الآن ساك و زنبيلي را
كه به اندازه ي ِ آن كاپشنم و هف هش «طرحِ نوين» جا دارد
بردارم
و به سمتي بروم

كه شما ردّ ِ مرا گم بكنيد!
رو به آن «خوشگلِ سوريّه» كه همواره مرا مي خواند
یا در آغوش ارباب "هوگو"
يا جنوبِ لبنان
يا فلسطينِ عزيز

نزدِ آن مردم ِ بدبخت كه سرِ سفره يِ خود
نفتِ ما را ديدند
و از اين مايعِ بدبويِ سياه
سال ها نوشيدند!

يك نفر، واااااي صدا زد:
«محمود!...»
دمپايي هايم كو؟!...

۱۳۸۸ آذر ۱۷, سه‌شنبه

خرده فرمایشاتی برای خالی نبودنِ عریضه(دولت خیلی خیلی هدفمند+ترواشات قلمِ بیکارمان)+ حرف های مفتِ تصویری


(1)
خرده فرمایشاتی برای خالی نبودن عریضه!
"الف"
دولت ِ خیلی خیلی هدفمند!

طنّازه ی پرناز، ارمغان زمان فشمی، طیّ ِ پیامکی از ما پرسیده است:


"به جز یارانه ها ای یار دلبند
چه چیزی هست در ایران هدفمند؟!"

و ما در جواب چنین فرموده ایم:

هزاران چیز دیگر هست جانا
که زین پس گویمت یک ریز و یک بند:
سیاست، دین، هنر، فرهنگ و دانش
وکالت ها ، وزارت ها چنین اند!
انرژی هسته ایّ و دنگ و فنگش
و کیکِ زرد و کیکِ مک فایرلند!
اوین، کهریزک و سرکوب ِ جنبش
که بیخِ فتنه را یکباره برکند!!!
عزا و جشن و مدّاحیّ و نوحه
و یا حتّی همین "طنزِ شکرخند"
عدلت، مهرورزی، انتخابات
نباشد بی هدف؛ این گونه مپسند!
تقلّب، کودتا، شورا و مجلس
که هستند از چنین اوضاع، خرسند
سفید و سبز و مشکی ، سرخ و آبی
و حزب و حزب بازی های پرفند!
شعار ارزشی ها، ورزشی ها
سراسر عبرت است و حکمت و پند
هواداریّ و تخریب و تعصّب
که بذرِ نفرقه هر سو پراکند
ترافیک و گرانی، صفّ ِ بنزین
کوپن، یارانه ها، بی چون و بی چند،
بدون شک همه در "دولت مهر"
هدفمندند، هدفمندند، هدفمندند!
***
"ب"
تراوشات قلمِ بیکارمان!

1) پشه در سازمان انتقال خون مشغول به کار شد!
2) به گهواره ام که می رسم، یواش حرف می زنم تا کودکی ام بیدار نشود!
3) سربازی که وزیر را از صفحه ی شطرنج بیرون انداخت، اضافه خدمت خورد!
4) بعد از ازدواج فهمید که چرا شانسی های زمان کودکی اش پوچ بود!
5) شاعر پیری که قلب جوانی را به او پیوند زده بودند، شعر عاشقانه می سرود!
6) وقتی با یک آدم دوربین سر و کار دارید، مواظب باشید فیلمتان نکند!
7) از دو دلی خسته بودم. یکی از آن ها را یدکی نگه داشتم!
9) ریشه ی درخت و کرم خاکی بر سر مالکیّت زمین دعوایشان شد!
10) عظمت انسان های بزرگ از طرز رفتارشان با انسان های کوچک آشکار می شود!
11) پیکر برف از سوز سرما سیاه شده بود!
12) هیچ دزدی نمی تواند عشق را بدزدد ؛ ولی عشق غالباً دزدها را به وجود می آورد!
13) وقتی پول حرف می زند، حقیقت سکوت اختیار می کند!
14) می خواستم انتقام بگیرم؛ ولی دیدم قیمتش زیاد است!
15) وقتی فهمید چشمانش دوربین است، از همه عکس گرفت!
16) وقتی فکری بدون اجازه به مغزم بیاید، آن را زندانی می کنم!
17) چون قدّش کوتاه بود، بلند حرف می زد!
18) خنده در اشک هایم غرق شد!
19) دلش را به دریا زد؛ اما دلشوره اش زیاد شد!
20) گل یخ با رسیدن فصل بهار آب شد!
21) وقتی به پای دار رفت، شروع به قالی بافی کرد!
22) تصمیم گرفت با رژیم غذایی، از سنگینی سایه اش بکاهد!
23) چون خودش را به موش مردگی می زد، گربه ها همیشه دنبالش بودند!
24) برای فرار از سایه اش، به سایه بان پناه برد!
25) عنکبوت هرجا می رود، نردبانش را نیز با خود می برد!

(2)
حرف هایِ مفتِ تصویری!




۱۳۸۸ آذر ۱۵, یکشنبه

"دانشجو" بمیری؛ "دانشگا" رو نبینی! (به مناسبتِ 16 آذر ، روز دانشجو)


سرچشمه ی هر درد و بلا، دانشجو!
امّیدِ سرانِ کودتا، دانشجو!
دانی که کدام کس، مرا در نظر است:
آن رند ِ تمامِ فصل ها: "دانشجو!" *
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* ای ول! درست حدس زدید؛ منظورمان اصلاً "کامران دانشجو" نیست!
*********
"دانشجو" بمیری ؛ "دانشگا" رو نبینی!

۱۳۸۸ آذر ۱۳, جمعه

عکس های یواشکی و حرف های در گوشکی! (سوتی های از ما بهترون!)

"AMBOOLANSE" ارسالی از "عاکصفورد" ، مخصوص ِ "مرهوم مضلوم دکطر کوردان"
فقط بی سوادا می نویسن: " AMBULANCE"!

دنیایِ وارونه ی وارونه ی ِ وارونه!

استقبال ناچیز و سردِ تبریزی ها از میرحسین
در برابر استقبال چشمگیر و باشکوهشان از احمدی نژاد!


میرحسین که هست، یه چیز دیگه ست!

فیش حقوقی آنلاینِ یه معلّم ِ مفت خور و مرفّه و بی درد!
الهی، کوفتش بشه این همه پولِ بادآورده!

پرچم جدید ایران با سبز وارونه!
تلفیق سنّت و مدرنیسم!

پیوند زاغ و کلاغ!

خواسته ی غیرِ معقول!

فوتینا! صنّار بده آش؛ به همین خیال باش!


توی ِ این دنیا دکترا گرفت و اون دنیا مهندسی! دست مریزاد!

نمونه ای ازعدالت محوری ِ مدّعیانِ مهرورزی و مدیریّت ِ جهان!

شما که شکرِ خدا واردین! یا "روسری" یا "توسری"!

(دزدیده شدن کفش های "آرمین" معاون وزیر ارشاد در مراسم ترحیم ِ کردا)
- کفش هایم کو؟! چه کسی بود صدا زد: "آرمین"؟!
آشنا بود صدا، "کردان" بود!

وقتی اصفهانیای آب زیرِ کاه، دولتمردانشان را قال می گذارند!
هنر نزد محمودیان است و بس! (زنده باد فتوشاپ!)

صفحه ی دوم شناسنامه ی مولانا شیخ کشک الدّین بدپیله!
تا کور شود هر آن که نتواند دید!

عجب خدمات شایان و زحمات طاقت فرسایی!
سرویسشو برم!

جناب پرزیدنت باراک محمود احمدی اوبامانژاد سبورجیان توّاب دامت کذبیّاته!

فعلاً دانشگاهشو داشته باشین، تا راه ارتباطیشم واسه تون ردیف کنیم!

ای ول! چه همه استاد داشتیم و خودمان نمی دونستیم!
اینا به جای اون استادایی که بعد از انتخابات از دانشگاها دکشون کردیم!
به کوری چشمِ اون آدمایی که می گن توی این مملکت قحط الرّجاله!

Powered By Blogger

یه نظر حلاله! بده ، بعد برو!

kzvo,hid





Powered by WebGozar

بگرد و پیداش کن