۱۳۸۹ آبان ۲, یکشنبه

تفسیر اخبار روز به روایت IBNA (آژانس خبرگزانی بدپيله) هفته ی اول آبان 1389

گروهی از نخبگان شاغل در "کشکسابی مرکزی مولانا شیخ کشک الدّین بدپیله" پس از ساعت ها تلاش شبانه روزانه دستگاهی را اختراع کردند که به وسیله ی آن می توان صحبت های مسئولان را ترجمه کرد؛ توجه شما را به چند جمله ی برخی از مسئولان و ایضا ترجمه ی آن جلب می نماییم!
تذکر جدی: این "دستگاه ترجمه" در مرحله ی آزمایشی قرار داشته و ترجمه هایش به هیچ عنوان تایید و تکذیب نمی شود!

* معاون فنی و آماری سازمان سنجش آموزش کشور: "کنکور سراسری تکمیل ظرفیت دارد."
ترجمه: همه تون از یک کنار قبولین! چرا جوش بیخود می زنین؟! الکی هم پولاتون رو واسه کلاس کنکور و این طور چیزا هزینه نکنین، پولاتون رو پس انداز کنین واسه دادن شهریه ها!
 
* مدیر عامل یکی از بانک ها: "مشاهده حساب های هدفمندی یارانه ها توسط دستگاه‌های خودپرداز امکانپذیر شد. "
ترجمه: عزیز من! اینقدر اون عابر بانک رو سیخ نکن! خراب شد!! اون هشتاد و خورده ای تومن رو فقط می تونی نگاه کنی! هر وقت می شد برداشت کنی خودمون فرت و فرت توی اخبار اعلام می کنیم!!
 
* کفاشیان: "قطبی تمایلی به ماندن ندارد."
ترجمه: باور کنین خودش به من گفت، در گوش من گفت، گفت تمایلی به موندن ندارم!! و اصلا هم تمایل ایشون ربطی به دستور سعیدلو که گفت: "افشین قطبی برود مربی خارجی بیاید." ندارد! باور کنین خودش می خواد بره!
 
* مهمانپرست: "سوخت ندادن به هواپیماها را تحمل نمی کنیم."
ترجمه: بلیط هواپیماها به اندازه ی کافی گرون نشده، یکم دیگه هم باید گرون بشه!
 
* نهاوندیان : "بسیاری از طلاق‌ها ریشه اقتصادی دارند."
ترجمه: پس از اجرای طرح هدفمندی یارانه ها و بهتر شدن وضعیت معیشتی مردم شاهد کاهش چشمگیر آمار طلاق در کشور خواهیم بود! (چیه؟! چرا اونطوری نگاه می کنین! دستگاه مترجم ما هنوز در مرحله ی آزمایشی به سر می بره و بطور صد در صدی صحیح بودن ترجمه هاش تایید نمی شه!!)

* علی مطهري: "نمایندگان حامی دولت عقلگرا نیستند."
دستگاه ترجمه ی ما با بیان اینکه "لطفا منو وارد دعوای مطهری و دولتی ها نکنین" گفت: "به من چه! برین ترجمه ی این حرف رو از خود آقای مطهری بپرسین!"

* وزیر آموزش و پرورش گفت:" این پس تربیت نوزادان صفر ساله شیرخواره تا جوان 18 ساله زیر نظر آموزش و پرورش است."
دستگاه ما به جای ترجمه یک سئوال پرسید و گفت:"چرا مسئولان به فکر نیستند؟! آخه پس کدوم سازمان مسئولیت تربیت نوزادان قبل از تولد را می خواهد برعهده بگیرد؟!" لازم به ذکر است که دستگاه مذکور همچنین از "سازمان ملی جوانان" به عنوان نهادی که می تواند این مسئولیت خطیر را برعهده بگیرد نام برد!

* رئیس مرکز آمار ایران اعلام کرد: "هزینه خانوارها بیش از درآمد آنها"
ببخشید! دستگاه ما نتوانست این جمله رو ترجمه کنه! و ابتدا هنگ و سپس دود و در نهایت منفجر شد!...

۱۳۸۹ مهر ۲۹, پنجشنبه

کاریکاتور هفته ( پرونده ی فردوسی پور در کارگزینی)

ماجراهای پایان ناپذیر ممه به روایت تصویر! (خبرگزانی مرکزی مولانا بدپیله)


"ممه ی تقلّبی"  واسه ضایع کردن "لولوی خوش خوراک"!
 

 "ممه ی مضاعف"  واسه  "روز مبادا"!



"ممه ی مقاوم"  در برابر همه رقم "لولوی سارق"!
 


(ممه ی لولونشان!)

اخبار روز به روایت IBNA (خبرگزانی مرکزی مولانا بدپيله)

در حمايت از رامين:
آلبوم جديد افتخاري با نام "زر زيادی" منتشر شد
يك‌ساعت پس از سخنان رامين (معاون وزير ارشاد) مبني بر"«شما غلط می کنی اين اراجيف را مطرح می کنی»" استاد عليرضا افتخاري در حمايت از ايشان آلبوم جديدي را با نام "زر زيادي" منتشر نمود.
به گزارش طنزنيوز، اين آلبوم كه شامل قطعاتي همچون "اراجيفانه"، "زر زر نكن"، "غلط دان دل"، "زپرشك" و "دري‌وري گويان" مي‌باشد، با صداي گرم استاد افتخاري ساعتي پس از سخنان محمد علي رامين روانه‌ي بازار شد.
افتخاري تصريح كرد: سخنان رامين فصل جديدي را در آزادي بيان گشوده است و بنده از ايشان بسيار متشكرم.
گفتني است درپاسخ به سوال يكي از خبرنگاران از وي كه چگونه به اين سرعت اين آلبوم را آماده نموديد، افتخاري با تشر گفت: شما غلط مي كني درمورد آثار بنده زر مفت مي‌زني!....

عکس های یواشکی و حرف های در ِ گوشکی (فتوکاتورهای هفته آخر مهر 89)


۱۳۸۹ مهر ۲۸, چهارشنبه

جدال بعدی با مدّعی!... (مناظره شیخ کشک الدّین با شیخ پشم الله بر سر ِ امر تزویج)

 
      "حضرن ِ مولانا شیخ کشک الدّین بدپیله" با رندی، که نام او نتوان گفتن و در اینجا، او را "شیخ پشم الله کشکولی" خواهیم نامیدن، بر سر امر تزویج به مباحثه و مجادله برخاستند، او به تازگی از حلقه ی شیخ ِ ما بگسسته و به مرغان پیوسته بود. حاصل این گفتگو در "جی میل گفت" (چت جی میل) در نیم شبی، این شد که با اندکی تصرف می بینید:

شیخ کشک الدّین:  درود بر تو ای مردک! براستی آیا به جمع مرغان پیوستی؟
شیخ پشم الله: سلام بر تو ای زردک! آری، چنین نقل است در تاریخ.

شیخ کشک الدّین:  این همه حلقه؛ حلقه فرانکفورت، حلقه وین، حلقه پراگ، حلقه کیان،... تو حلقه مرغان را برگزیدی چرا؟
شیخ پشم الله: ما حلقه رندان برگزیدیم و سرکرده رندان، مرغانند!

شیخ کشک الدّین: آن مرغ که شیخ ما عطار فرمود و شیخ دیگر، ریچارد باخ در کتاب "آذرباد" بدان اشارت کرد، مرغی دگر است. تو را اشتباهی بزرگ سر زده است، جبران نتوان، حتی به حکم طلاق. که هوای مرغی در سر است، هر چند حلقه بردگی را گسسته باشی. و  آن حلقه که در ظاهر در دست کردی، در باطن بر گردن تو فرو افتادست.
شیخ پشم الله: بدان ای پسر؛ که این امر چون اشتریست پیل پیکر و همانا بیم آن رود که ناگاه بر منزل تو نیز بخسپد و از آن گریزی نخواهد بود و مامنی نخواهی جست.

شیخ کشک الدّین: آن اشتر در تاریکی بر تاو ناودانی بنموده، حال آنکه دیواریست محکم. و از آن ناودان در تصور تو نیز جز بلا بر سر تو نریزد. و در آن جز اندوه آشیان نسیازد، آنچنان که پرندگان در ناوان خانه، آشیان کنند.
شیخ پشم الله: از عالم کون جز بلا چه خیزد؟
شیخ کشک الدّین: لقد خلقنا الانسان فی کبد. خود فرموده است که آدم از همان آغاز در کبد "هوا" گرفتار آمد.

شیخ کشک الدّین: بگذریم، یا شیخ حال مرغان چون است؟ چگونه مرغ توانی شد؟ آنگونه که درویشی کشکول خویش بر سر نهاد و جان در داد؟
شیخ پشم الله:شیخ ما گفت: مرغانگی سعادتیست که هر بزی را نصیب نشود و فقط بعضی بزان. مرغانه توانند شد.

شیخ کشک الدّین: شروط آن چون است؟ و نتیجت چون؟ خاک بر سر خواهد شد یا سر بر خاک؟
شیخ پشم الله:سائلی از شروط آن پرسید؛ شیخ ما گفت: خفت و ذلت و مال بسیار و آمادگی مسکنت و از کف دادن جملگی.

شیخ کشک الدّین: یا شیخ، عزب زیستن بهتر، یا در عذاب زیستن؟
شیخ پشم الله: معزب زیستن را شرفی بر معذب زیستن نباشد و بالعکس!

شیخ کشک الدّین: قدری غذای خام خوردن در عالم عزبیت بهتر، یا عزا گرفتن و غذای عیال خوردن؟ غذای پخته در بر عیال خوردن را هزار گونه عذاب و عزاست که غذای خام تجرد و تعزب بدان به.
شیخ پشم الله: حمقاء آخر زمان پندارند که زن آشپز است و سپور و بروب.

شیخ کشک الدّین: اگر این نیست، پس چیست؟ باطن این امر چیست که بر ما مکشوف نگردیدست. که فرمود: ان اولدکم و اموالکم فتنه. جز فتنه بر ما حاصلی خواهد داشت؟
شیخ پشم الله:  شباهتی با آلات لباسشویی دارد و لحیه‌ای از فواید ضبط صوت درو هست و لمحه‌ای از فرائد رادیو دارد و کودکستانی‌ست کوچک؛ حالی‌که زن را همه‌ی اینها هست و بیش از این نیز در وی منطویست.

شیخ کشک الدّین: ای شیخ، از "کارخانه جات بین صلب و ترائب" بگو. آیا آنگونه که در خبر است، عامل اصلی هموست که بشر را بدین امر وا می دارد؟ آیا فشار کمر، عامل عذاب عمر و قبر است؟
شیخ پشم الله: در آن کارخانجات نکاتی باریکتر از موی هست که گفتنش جز بر محارم امر نشاید.

شیخ کشک الدّین: ای شیخ، چگونه در زمره محارم امر، توان شدن؟
شیخ پشم الله: به سختی، و این کار را گاوان نر و مردان کهن توانند کرد.

شیخ کشک الدّین: شرط لازم کدامست و شرط کافی کدام؟
شیخ پشم الله: گاو بودن خود شرط لازم است و کافی.

شیخ کشک الدّین: خر بودن چه؟
شیخ پشم الله:آن حکایتی دگر است.

شیخ کشک الدّین:  ای شیخ، مردان سرباز ناشده و کار نایافته و مدرک ناگرفته را در حلقه مرغان، راه همی دهند؟ به کدام امید؟
شیخ پشم الله: آری دهند. اگر آنها نیز آنچه دارند بدهند و از بند تعلقات برهند.

شیخ کشک الدّین: و دیگر سوال آنکه آنان که سر بر دار اند و دائم در حال نوشتن و خواندن و سیاست بازی، را نیز می پسندند؟ چون مایی که عمرمان بدنیا نباشد؟ سر به داران را نیز در مرغان جایی هست؟
شیخ پشم الله: اینها همه بستگی با خواه و خواهان و خوانده دارد.

شیخ کشک الدّین: ای شیخ، مگر محکمه است که خوانده و خواهان داشته باشد؟ خواه و خواهان چه صیغه است؟ آنچه به محکمه منسوب است، به شیخ آمل لاریجانی مربوط می گردد.
شیخ پشم الله: راهیست بسی دشخوارتر ز محکمه. آنسان که شیخ لاریجان و قزوین و شهرضا همگی با هم آنرا بر زمین نتوانند کوفت.

شیخ کشک الدّین: یا شیخ، اکنون که رنج بر تو رسیده است از این خطا، ما را قدری اندرز ده. که بدان نصیحت سخت محتاجیم.
شیخ پشم الله: اسرار نتوان گفتن.

شیخ کشک الدّین: ای شیخ، مدرسه بی تو رنگ ندارد، مرغان را بنه و بازگرد به مکتب خانه. شاگردان پراکنده شده اند.
شیخ پشم الله: بی خیال! ما را بسی خواب گرفته و هر دم در صدد ربایش ماست. مع السلامه!

شیخ کشک الدّین: ای شیخ، رو که از تو نومید گشتیم!....

۱۳۸۹ مهر ۲۷, سه‌شنبه

یارانه ی مضاعف، رقص ِ مضاعف!


http://pcbeta.persiangig.com/image/untitled.JPG

از خوشی اسکلتم توی تنم می رقصد!
با ستون فقراتم لگنم می رقصد!
طفل چرمنگ درونم شده از بس کیفور
بنده آهنگ عزا هم بزنم می رقصد!
چشم من می کند آغاز تکانی موزون
جلویش را که بگیرم ؛دهنم می رقصد!
می رود جنبش و چرخش پس از آن تا پایین
اندک اندک همه جای بدنم می رقصد...
چون که مسری است گمانم حرکات موزون
طی یک حادثه...شرمنده...! زنم می رقصد!
بعد از آن هم پسرانم به تکان می آیند!
تا حسینم بنشیند،حسنم می رقصد!
می رسد نوبت سارا و سهیلا آن گاه
آخر معرکه هم نسترنم می رقصد...!
این همه سرخوشی از چیست؟!نزن ؛می گویم!
هر چه دارم به هوای وطنم می رقصد...
کشوری پیشرو و- تک به جهان ما داریم
خانه ام بسته به خاک خفنم می رقصد
خرم از جامعه چند صدایی حتی
آن خر گشته رها در چمنم می رقصد!
یک صدا هست ز بالا و یکی از پایین!
هر یک از این دو که برخاست تنم می رقصد!
از وسط هم که غراغیر شکم می آید!
و از آن نیز دل کرگدنم می رقصد!
هم صدای دف و هم نغمه گیتار و چگور
چه کنم خب؟نه خودم؛بلکه منم می رقصد!
مگر این کوک کمر خود الکی در برود!
که اگر پوست هم از او بکنم ،می رقصد!
بس که کوکم ولی از جامعه مطلوبم
بعد مرگم جسدم در کفنم می رقصد!

عکس های یواشکی و حرف های در ِ گوشکی (فتوکاتورهای ورزشی مهر 89)


۱۳۸۹ مهر ۲۰, سه‌شنبه

کاریکاتور ویژه - دهه سوم مهر ماه 1389

http://delbaste.com/upload/images/8xyr26l0zd6747zbyst3.jpg

رباعیات ِ غیرقانونی!

خیلی باوفاها!

هنگامِ شپیده دم، خروشِ شَحَری

همراهِ مؤژَن ، چو کند نغمه گری،

هی پاره کند چرت ِ مرا و گوید:

برخیژ شده نوبت ِ دود ِ دگری!

***

وقت شحر اشت، خیژ ای مایه ی ناژ

با هم برویم روی آن ژیرانداژ

بشتی بژنیم دور اژ چشم ِ کَشان

حالی بکنیم با هم اژ رویِ نیاژ!

*****************

جوکیست های حرفه ای و قهرمانان ِ جوک هایشان

با هر جوک ِ تو ، روده بُر از خنده شوم!

چون مرده ی جان یافته، سرزنده شوم!

هی دنده یه دنده می شوم زین جوک ها

وز غصّه و غم ، بریده و کنده شوم!

***

جوک های تو حالِ خلق را بِه سازد

مانند ِ خودت درشت و فربه سازد!

اندوه و بلا و درد را بستاند

وان گه همه را به زیر ِ پا له سازد!

***

قربان غضنفر شوم و هشیاریش!

وان اصغر گیلکی و مردم داریش!

هم مشهدی و یزدی و اصفاهونی

قزوینی و شبروی و پنهانکاریش!

*******************

رباعی کشدار با نان اضافه!

بازآمدی و برای ما دُر سفتی!
از هموطنانِ با مزه، جوک گفتی!
در این هنرِت عزیز بابا، طاقی
لیکن به دیارِ خنده با ما جُفتی!
خنداندن ِ خلق عجب ثوابی دارد
یک کارِ بدونِ زحمت و یامُفتی!
هر بدعُنُقی جهنّمی خواهد بود
امّا تو به سر توی بهشت می افتی
!

******************

ترشیدگان از عهد خیّام تاکنون!

در کارگه ِ کوزه گری بودم دوش

دیدم دوهزار دخمرک دوش به دوش

هریک درِ کوزه ترشیی بنهاده

می گفت که: "خواستگار، بیا آب بنوش!

*******************

فدای فیل.ترینگ!

چشمان خمار یار فیلتر شده است

هر بوسه ی آبدار فیلتر شده است

با گفتن حرف ِ حق به هر وبلاگش

"بدپیله" هزار بار فیلتر شده است!

*******************

عشق ورزی با اعمالِ شاقّه!

از عشق تو، آتش به دل افروخته ام

در حسرت تو، چشم به در دوخته ام

آنگونه که از بهر تو اندر جوشم

گویا که سگ علیل پا سوخته ام!

***

امید که پیرو و ناتوان زاده شوی

هم سی نشده، به مرگ آماده شوی

چون عشق منت، هفت ساله مشروب شدست

چون ترشی هفت ساله، افتاده شوی!

***

آنان که مرا به کار تو کاشته اند

تصویری کجی ز هر دومان داشته اند

یا عشق تو را زیاده باور دارند

یا آن که مرا خربزه پنداشته اند!....

۱۳۸۹ مهر ۱۸, یکشنبه

عکس های یواشکی و حرف های در ِ گوشکی (فتوکاتورهای داغ سیاسی - اجتماعی هفته دوم مهر 1389)

تراز مرکز

از چندین هنر کورش زمان (7) - خرابکاری در "کمپانیِ پژو فرانسه"!


"هان ای دل عبرت بین، از دیده عِبَر کن؛ هان"
کمپانی ِ پژو را، آیینه ی عبرت دان!
از اخمِ رحیمی جان، بشکسته شد و داغان
لرزید ز بیخ و بن، مانند ِ منار جنبان!

***********

معاون اول رئيس جمهور گفت: اگر بخواهيم مي توانيم پژو- بزرگترين خودروساز فرانسه- را ورشكست كنيم.

به گزارش ايسنا، محمدرضا رحيمي ديروز در مراسم اختتاميه دهمين نمايشگاه بين المللي صنعت تهران با اشاره به همراهي برخي از كشورهاي اروپايي با آمريكا در تحريم ايران توضيح داد:"اگر از همين فردا وزارت صنايع و معادن تصميم بگيرد كه واردات قطعه از شركت پژو فرانسه را قطع كند، فروش سالانه اين شركت سالانه معادل 2/5 ميليارد دلار كاهش خواهد يافت."
وي اضافه كرد: "در چنين شرايطي فكر نمي كنم شركت پژو بتواند روي پاي خود ايستاده و به فعاليت هايش ادامه دهد و سقوط مي كند." او همچنين با اشاره به بحران بيكاري و افزايش سن بازنشستگي در فرانسه اظهار كرد: "در حالي كه سن بازنشستگي در فرانسه افزايش يافته و نرخ بيكاري در اين كشور نيز رو به رشد بوده، در ايران وضعيت برعكس است و دولت به سازمان هاي خود اجازه داده كاركنان را پنج سال زودتر بازنشسته كنند و هزينه اين دوران به آنان پرداخت شود. همچنين در ايران بيش از يك ميليون و 140 هزار شغل در سال جاري ايجاد شده است."

معاون اول رئيس جمهور حجم مبادلات ايران با كشورهاي اروپايي را ناچيز دانست و گفت: "ما اگر يك اخم به اروپا كنيم، بخشي از صنعت فرانسه فرو مي ريزد." وي با اشاره به مزاحمت هاي يكي از همسايه هاي آبي جنوبي ايران عنوان كرد: "در صورت ادامه ايجاد مزاحمت از سوي كشورهاي ديگر براي ايران ما نيز اقدامات تنبیهي شديدي عليه آن ها اجرا مي كنيم و كاري مي كنيم كه آن كشور همسايه جنوبي آبي ايران به 100 سال قبل خود برگردد ودچار ركود شود."
_______________________________

*لینک های خبر:

http://www.mardomsalari.com/Template1/Article.aspx?AID=13577#87824
http://www.ravy.ir/content5363974.html
****

بابا رحیمی جان! ای ول! ما که جلوت لنگ انداختیم! هروقت هنرنمایی هایت را می بینیم یا اخبارش را می خوانیم، عقده ای می شویم و عمیقاً احساس ِ حقارت به ما دست می دهد! سرکار در جوک سازی و طنّازی و گنده برداری، دست من و احمدی نژاد و مشایی را از پشت بستی، قربانم گردی!...

هنر نزد ایرانیان است و بس! (16)- راه و رسم کشورداری و مدیریت جهان

** اگر گفتین فرق واحد پول ایران و انگلیس چیه ؟
- در انگلیس شما یک کیف اسکناس می برین و باهاش یک ماشین می خرین ، اما در ایران شما یک ماشین اسکناس می برین و باهاش یک کیف می خرید .

** اگر گفتین فرق گردش کردن در تهران و پاریس چیه ؟
- در پاریس هروقت شما خواستید گردش کنید از ماشین پیاده می شین و در تهران هروقت خواستید گردش کنید سوار ماشین می شید .

** اگر گفتین فرق یک مجرم در ایران با یک مجرم در جاهای دیگر چیه ؟
- در همه جا آدم اول جرمش معلوم میشه و بعد زندانی میشه ، اما در ایران آدم اول زندانی میشه و بعد
جرمش معلوم میشه .

** اگر گفتین فرق یک تخم مرغ در تهران و مسکو چیه ؟
- در مسکو اگه تخم مرغ را زیر مرغ بذارن بعد از ۲۱ روز احتمالا یک جوجه از تخم مرغ بیرون میاد ولی در تهران پس از ۲۱ روز ممکن است از تخم مرغ هر موجودی بیرون بیاید .

** اگر گفتین فرق محل کار ایرانیها و آمریکائیها چیه ؟
- مردم آمریکا در خانه استراحت می کنند و در اداره کار می کنند و در خیابان تفریح ، اما مردم ایران در خانه تفریح می کنند ، در اداره استراحت می کنند و در خیابان کار !

اگر گفتین فرق یک نویسنده ایرانی با یک نویسنده آلمانی چیه ؟
یه نویسنده آلمانی وقتی نوشته هاش چاپ شد معروف می شود و بالا می رود اما در ایران وقتی جلوی چاپ نوشته هایش گرفته شد معروف می شود و به پایین ( سیاه چال ) می رود .

** اگر گفتین فرق یک زندانی در ایران و یک زندانی در اروپا و آمریکا چیه ؟
- در اروپا و آمریکا وقتی کسی به زندان می رود اعتبارش را از دست می دهد ، اما در ایران وقتی کسی زندانی می شود اعتبار بدست می آورد .

** اگر گفتین فرق یک آدم موفق در ایران با سایر نقاط جهان در چیه ؟
- در همه جای دنیا وقتی کسی موفق میشه همه به او نزدیک میشن و با او شریک میشن و به او کمک می کنن اما در ایران وقتی کسی موفق بشه همه از اون فاصله میگیرن و ارتباطشونو قطع می کنن و جلوی کارشو میگیرن !

** اگر گفتین فرق سیستم اداری ایران با سیستم اداری کانادا چیه ؟
- سیستم اداری کانادا چون کار مردم را راه می اندازد از آنها پول میگیره ولی سیستم اداری ایران چون جلوی کار مردم رو میگیره و اونارو سر میدوونه ازشون پول میگیره .

** اگر گفتین فرق یک ماشین در ایران و بلژیک چیه ؟
- در بلژیک وقتی شما ماشین می خرید دائما قیمت آن کم می شود ولی در ایران دائما قیمت آن زیاد می شود .

** اگر گفتین تفاوت دشمن در ایران و جاهای دیگر دنیا چیه ؟
- در همه جای دنیا آدم وقتی دشمن داشته باشه جلوی کارش گرفته میشه ولی در ایران وقتی آدم دشمن داشته باشه تازه انگیزه کار پیدا می کنه !

** اگر گفتین تفاوت موسیقی در تهران با موسیقی در جاهای دیگه دنیا چیه ؟
- در همه جای دنیا وقتی موسیقی در اماکن عمومی پخش می شود صدای آن زیاد است و وقتی در خانه پخش می شود صدای آن را کم می کنند ، اما در ایران وقتی موسیقی را در خانه پخش می کنند صدای آنرا زیاد می کنند و وقتی در مکان عمومی آنرا پخش می کنند صدای آنرا کم می کنند !

اخبار روز به روایت IBNA (آژانس خبرگزانی بدپيله) - جلسه محرمانه سران کشورها با احمدی نژاد

جهنّم درّه - IBNA (آژانس خبرگزانی بدپيله):
در راستای این که خبرگزاری فارس نوشته است که " برخی از هیأت‌ها برای برگزاری انتخابات‌های پیش روی کشورشان از مقامات ایرانی در‌خواست می‌کردند که تجربیات خود را در اختیار آنها قرار دهند." خبردار شدیم که در نیویورک هیات های نمایندگی کشورهای مختلف برای حل مشکلات شان به احمدی نژاد مراجعه و از سوی وی کمک های شایانی به عنوان " مشاور امور کارگشائی جهانی" بعمل آمد. به برخی پرسش و پاسخ ها که محرمانه در اختیار ما قرار گرفته توجه کنید:

***

نخست وزیر سنت وینسنت: ما 120 هزار نفر جمعیت داریم، نمی دونیم چطور رضایت اونها رو جلب کنیم، چکار کنیم؟

احمدی نژاد: ساندیس با کیک، بنگاههای زودبازده هم راه خوبیه، ما الآن پنج ساله راه انداختیم و قراره ده سال دیگه جواب بده.

سودان: اخیرا رئیس جمهور ما تحت تعقیب قرار گرفت، چه راهی داریم که از این وضع بیرون بریم؟

احمدی نژاد: ایشون رو بکنید وزیر دفاع حل می شه، ما هم همین خیال را داریم.

جمهوری آذربایجان: ما تعداد زیادی زندانی سیاسی داریم که خیلی سعی کردیم از باتوم برای تغییر نظر اونها استفاده کنیم، ولی فایده نداره، چه کار کنیم ؟

احمدی نژاد: قوه قضائیه در ایران مستقله، با دفتر حاج آقا لاریجانی تماس بگیرید.

لبنان: ما در لبنان تعداد زیادی بی حجاب داریم که طرفدار حزب الله هستند، شما هم در ایران تعداد زیادی باحجاب دارید که مخالف دولت هستند، مگر شما چکار می کنید؟

احمدی نژاد: با حجاب های ما با مال شما فرق می کنند، در حقیقت باحجاب های ما همون بی حجاب های شما هستند. زیاد زور نزنید، فایده نداره. البته باتوم و فحش هم بی تاثیر نیست و امتحانش عیبی ندارد.

ازبکستان: ما تعدادی زندانی داریم که خیلی دوست داریم اعتراف کنند و بگن مخالف حکومت ما نیستند، ولی وقتی اونا رو می زنیم، می میرن، شما چطوری اعتراف می گیرید؟

احمدی نژاد: با محبت برخورد کنید، - البته قبل از اینکه محبت کنید، سه ماه انفرادی لازمه.

اسرائیل: ما شصت سال بود که می خواستیم مشکلات اسرائیل رو در داخل و سطح جهان حل کنیم، ولی نمی تونستیم، تا وقتی شما رئیس جمهور شدید و مشکلات ما بطور معجزه آسایی از میان رفت. با توجه به اینکه ممکنه شما بمیرین یا برکنار بشین، لطفا بگین چی کار کردین که مشکل ما حل شد که ما برای بعد از شما بتونیم از اون استفاده کنیم.

احمدی نژاد: قرار نبود جلوی بقیه این چیزها رو بگی، خودم زنگ می زنم.


برزیل: ما یک جنگل بزرگ به اسم آمازون داریم که در اون مردمی زندگی می کنند که هنوز با تمدن و تکنولوژی هیچ آشنایی ندارند و همه مظاهر تمدن رو از بین می برند، از چه طریق می تونیم اونها رو وارد جامعه مدرن بکنیم؟

احمدی نژاد: دولت رو بدین دست شون، اونها خوب می شن، بقیه مردم هم از برزیل می رن آمریکا.

ونزوئلا: تعدادی از تراکتورهایی که از شما خریدیم، خراب شده، هرچی هل می دیم روشن نمی شه، به اندازه کافی هم سرازیری نداریم که بندازیم توی سرازیری روشن شون کنیم، اینها رو چکار کنیم؟

احمدی نژاد: باید تعدادی تپه درست کنید، هم می تونید تراکتور ها را روشن کنید، هم آن ها را از صبح تا شب گلگاری کنید. کشاورزی اطراف هم رونق می گیرد.

واتیکان: ما تعداد زیادی از بزرگانمون بعد از مرگ لقب قدیس می گیرند، حضرت مسیح هم با وجود این که پسر خداوند بود، ولی آخرش فقط یک حلقه خار دور سرش بود، ما چطور می تونیم از شما تقاضا کنیم که به ما یاد بدید که هاله نور دور سر پاپ ایجاد بکنیم.

احمدی نژاد: گوشی دستتون! با آقای مشائی صحبت کنید.

مصر: ما چون می دونستیم که اگر کسی غیر از جناب مبارک نامزد انتخابات بشه، ممکنه مخالفان ما رئیس جمهور دیگری رو انتخاب کنند و قدرت از دست ما بیرون بره، به همین دلیل ایشان تنها نامزد انتخابات شد و با 99 درصد آرای موافق انتخاب شد، اولا می خواستیم ببینیم راهش چیه که یک نفر دیگه هم نامزد باشه، ولی باز هم ما خودمون انتخاب بشیم؟ و دوم اینکه سووال کنیم شما که می خواستید تقلب کنید، چرا به جای 63 درصد نگفتید 99 درصد رای آوردید؟

احمدی نژاد: اتفاقا کار راحتی یه، اشتباه شما اینه که هم رای می گیرید، هم می شمارید، بعد تقلب می کنید، مرحله وسطی رو حذف کنید، تقلب هم نکنید، رای بگیرید، بعد نتیجه خودتون رو اعلام کنید.

کره شمالی: ما می دونیم که هیچ کسی از زندگی در کشور ما راضی نیست، ولی هیچ کس با ما مخالفت نمی کنه، به همین دلیل بخش اعظم پلیس امنیتی ما مدتهاست بیکاره، چکار کنیم که بیکاری پلیس امنیتی برطرف بشه؟

احمدی نژاد: یک انتخابات برگزار کنید، درست می شه.

روسیه: کشور ما براساس سیستم جمهوری اداره می شه، چکار کنیم که هم سیستم مون جمهوری باشه، هم همیشه خودمون رئیس جمهور باشیم

احمدی نژاد: ای ناقلا، خودت یاد می دی، خودت هم می پرسی؟

هندوستان: مردم ما خیلی فقیر هستند ولی همیشه یا می رن سینما یا می رقصن یا آواز می خونن، خیلی هم با سیاست کاری ندارند، همیشه هم از همه چیز راضی اند. چکار کنیم که به جای سینما و رقص با سیاست مشغول بشن؟

احمدی نژاد: اول ببرین، بعد بگین اشهد ان لا اله الا الله....... ( ادامه مشکلات)

کوبا: هشتاد درصد مردم ما مخالف دولت هستند، ولی هیچ حرفی نمی زنند و ما نمی تونیم بیشتر از این زندانی شون کنیم، شما که نود درصد مخالف دارید، چکار می کنید؟

احمدی نژاد: تعداد مخالف مهم نیست، اگر ده درصد رو نه بار نشون بدی، ولی نود درصد رو اصلا نشون ندی، مساله حل می شه. رحیم و غلامی و جوانفکر و صفار را می فرستم برای مشاوره.

فرانسه: در شورش هایی که در کشور ما شد، دو نفر کشته شدند و مردم 1137 اتومبیل رو آتش زدند، در حالی که در تهران در درگیری هایی که اتفاق افتاد هشتاد نفر کشته شدند، ولی فقط دو اتومبیل از بین رفت. برای جلوگیری از آتش زدن اتومبیل ها چکار می کنید؟

احمدی نژاد: اون هایی که ماشین آتیش می زنن بگذارید پلیس، ما همین کار رو کردیم درست شد. یا ببنیم بسیجی به فرانسوی چی میشه؟

سوئد: یکی از وزرای ما که در مورد مالیات دروغ گفته بود، مجبور شد استعفا بدهد و از سوئد برای همیشه برود، شما چطور موفق می شوید در مواردی که همه مردم در جریان هستند دروغ بگوئید؟ ما چگونه می توانیم از این تجربه استفاده کنیم؟

احمدی نژاد: هر وقت می خواید دروغ بگید یا برید آمریکا یا برید توی استودیو.

ایتالیا: آقای برلوسکونی با استفاده از قدرت حزب و کار خودش موفق شد چند شبکه تلویزیونی را به دست بیاورد. در حالی که شما سه برابر همین شبکه های تلویزیونی را بطور رایگان و بدون هیچ سرمایه گذاری به دست آوردید و برای تبلیغات از آن استفاده کردید. لطفا در این مورد ما را راهنمایی کنید، چون خیلی حرف و حدیث در این مورد زیاد است.

احمدی نژاد: از حاج آقا موسولینی بپرسین، ایشون بلدن.

بولیوی: رئیس جمهور ما هم مثل شما تلاش کرد مدتها حمام نرود، با پیژامه و دمپایی سرکار رفت و در مدتی که در موضع قدرت است، هرگز موهایش را شانه نکرده، ولی ایشان موفق نشد که شهرت رئیس جمهور ایران را به دست بیاورد، باید چکار کند؟

احمدی نژاد: همین وضع خوبه، فقط باید بدون این که فکر کنه یا نظر کسی رو بپرسه دائم سخنرانی کنه.

پاکستان: در کشور ما هر چند سال یک کودتا می شود، ولی مسوولان دولتی عوض نمی شوند و رئیس جمهور هر کار می کند تا همه خانواده اش را سر کار بیاورد، بخاطر قوانین الکی نمی تواند. در کشور شما معمولا کودتا هم به اندازه پاکستان نمی شود، اما شما موفق می شوید همه فامیل و همکلاسی هایتان را سر کار ببرید، رمز موفقیت شما چیست؟

احمدی نژاد: ما چون می خواهیم هزار فامیل از بین برود، این کارها را می کنیم که موفق هم بوده الآن شده دویست فامیل ولی دیگه همه خانواده اومدن.

کانادا: تعداد زیادی ایرانی در کانادا زندگی می کنند که مشکل پزشکی، خانه سازی و بسیاری از کارهای مهم ما را حل کردند، در حال حاضر ما نیاز به تعداد 40 نفر کارگردان سینما، 250 نفر لوله کش، 120 نفر هنرمند طراحی داخلی، و حداقل دویست نفر در حوزه داروسازی داریم، لطفا اگر ممکن است کارگردانان، لوله کش ها، دکوراتورها و داروسازان تان را تحت فشار قرار دهید تا مشکل ما زودتر حل شود، ممنون.

احمدی نژاد: این موارد روی چشم، ولی ما نمی تونیم سوا کنیم، اگر اینها رو می خواین، سه هزار تا استاد علوم انسانی، چهارصد تا روزنامه نگار هم داریم که باید همه رو با هم ببرید.

کاریکاتور ویژه - دهه دوم مهر ماه 1389

اخبار هفته ی دوم مهر 1389 به روایت IBNA (خبرگزانی مرکزی بدپيله)

اختراعات ِ بی پدر و مادر!

معاون تحقيقات و فناوري وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي گفت:"تعداد اختراعات در ايران در سال گذشته در مقايسه با سال ماقبل آن صد برابر افزايش يافت و از شش اختراع .... به ششصد اختراع در سال گذشته بالغ شد."
البته هر چه کارشناسان ما فکر کدند نتوانستند کشف کنند آیا به دلیل مصرف بالای گردو بوده است که آمار مربوط به اختراعات این قدر ییهویی زیاد شده است و یا به دلیل گران شدن قیمت پنیر؟! البته برخی نیز احتمال دادند شاید تعریف اختراع کمی تا قسمتی تغییر نموده است!
یکی از آگاهان نیز ضمن تبریک این موفقیت بزرگ، ابراز امیدواری کرد در آینده ی نه چندان دور اقتصادمان نیز به مانند تعداد اختراعاتمان متحوّل گردد! این آگاه ضمن تکذیب جمله ی "احتیاج مادر اختراع است!" یادآور شد که این صحبت ها توسط عده ای حسود انجام می گیرد و مبنای علمی و تاریخی ندارد و طبق تحقیقات ما احتیاج و اختراع هیچ نسبت فامیلی با یک دیگر ندارند!

***
حاجی بابایی و رانندگی با چراغ خاموش؟!

در خبرها می خوانیم که سرتار مؤمنی گفته: "صحت و سقم رانندگی وزیر صنایع بدون گواهی نامه هنوز مشخص نیست." البته آن چیز که از گواهی نامه داشتن یا نداشتن مهم تر و ایضاً قابل تقدیر است این است که این بابا راننده نداشته و خودش پشت فرمان نشسته!

درخواست می کنیم آن افسری که جلوی وزیر صنایع را گرفته و از وی گواهی نامه خواسته را بازخواست کنند؛ اصولاً چه معنا دارد یک مأمور در خدمات رسانی مسئولان خلل وارد کند؟! امروز به وزیر صنایع گیر می دهند که چرا گواهی نامه نداری، حتما فردا هم به وزیر آموزش و پروش گیر می دهند که چرا چراغ خاموش حرکت می کنی؟!

***
اجباری شدن دانشگاه رفتن؟!

یکی از بزرگ ترین سئوالات علمی- فلسفی امروز جامعه این است که آیا در حال حاضر کنکور حذف شده است و یا موجود می باشد؟! و آیا موجود بودنش تنها برای دور هم جمع شدن دانشجویان و تازه شدن دیدارها و خوردن چند ساندیس کنار هم است و یا این که هنوز هم کنکور بزرگترین مسابقه ی علمی کشور می باشد؟!

چندی پیش خواندیم که 60 درصد صندلی های دانشگاه غیرانتفاعی خالی مانده است و امروز از قول معاون اجرایی سازمان سنجش می خوانیم که "قبول نشده های کنکور می توانند دانشجو شوند و امکان تحصیل در دانشگاه های غیرانتفاعی را دارند!"
در همین راستا پیشنهاد می شود از این پس به مانند سربازی، دانشگاه رفتن هم اجباری شود تا هم جوانان ما باسواد شوند و هم این که دانشگاه های ما با خطر ورشکستگی مواجه نشوند!

البته ، در این شک نداریم دانشگاه های ما ، بیشتر "زایشگاه" هستند تا "دانشگاه"؛ برای دانشجویانِ اناث و ذکور یک جور، برای پدر و مادرهایشان یک جور، رای استادانشان یک جور؛ برای اهالی فرهنگ و دانش یک جور، برای منتقدان و معترضان یک جور و برای متصدّیان ِ امر و پول پاروکن ها هم هزارجور!

***
خودت هم چرخ و فلک سوار شو!

برخی از منتقدان از ساده زیستی رئیس جمهور محبوب و منتخب (!)، سوء استفاده می کنند و کم کم توقّعاتشان بالا می رود؛ اگر درویش احمدی نژاد هم از خط ویژه استفاده می کردند، امروز شاهد این نبودیم که برخی افراد همچون "م.ک" انتظاراتشان فراتر رود و بگویند: "رئیس جمهور مترو سوار شود." حتماً چند روز بعد آقای "مصطفی.ک" بازهم انتظارتشان فراتر رفته می گوید: "رئیس جمهور سوار اتوبوس های شرکت واحد شود." یا "خیابان ها را تا نهاد مقدّس ریاست جمهوری پیاده گز کند" یا "سینه خیز و کلاغ پر به سفرهای مفیدِ استانی اش برود!"؛ اصلاً یکی نیست به "م.کواکبیان" بگوید چرا در کارهای شخصی افراد دخالت می کنی؟! خوب است ایشان هم بگویند: "کواکبیان چرخ و فلک سوار شود"؟! خوب است؟!...

Powered By Blogger

یه نظر حلاله! بده ، بعد برو!

kzvo,hid





Powered by WebGozar

بگرد و پیداش کن