خنده های لنگه کفشی!
در بارشِ " لنگه کفش " هم می خندیم!
با روی و سرِ بنفش هم می خندیم!
بی غیرت و کرگدن صفت، در همه حال
رو آب و سرِ درفش هم می خندیم!
********************
(۲)
لنگه کفش های خوش شانس و بدشانس!
گشته از هرچیز برتر، لنگه کفش!
حضرتِ آقا و سرور، لنگه کفش!
جای دیگر خورده بر خرمهره ای
می شود این جا چو گوهر، لنگه کفش!
یک زمانی، توی دانشگاهِ ما *
شد نصیبِ یک برادر، لنگه کفش!
لیک خوار و خائنش خواندند و نحس
زشت و بدترکیب و انتر، لنگه کفش!
لنگه کفشی شد مسلمان و شریف
کافر و ناپاک، دیگر لنگه کفش!
ای عدالت محورانِ مهرورز
از چه رو نَبوَد برابر، لنگه کفش؟!
این وَر ِ بامِ شما، سرما و سوز
آن وَرَش گرما و تب، در لنگه کفش؟!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* دانشگاه های صنعتی شریف و امیر کبیر سال 85 و ماحراهایِ کذایی پرتاب لنگه کفش ها به سوی احمدی نژاد و در چند روز اخیر کفش پرانی به صفّار هرندی!