۱۳۸۸ آذر ۲۷, جمعه

"شیرین "ِ بدپیله در "مونترال"! + کشکیّاتِ تصویری! (نقدِ حالِ ما)

(1)
"شیرین "ِ بدپیله در "مونترال"!


یگانه "شیرین"ِ روزگار، "م. الف" از مونترال، "مولانا بدپیله" را "فرهاد"ِ خویش دانسته، غزل مکش مرگِ مایِ زیر را با پیشنهادهایی خفن خوفناک برای ایشان سروده و به پست عنترنتی مبارکِ ایشان فرستاده است. "مولانا" با خواندنِِ آن خوش خوشانشان شده، دلِ نازنینشان حسابی غنج رفته، به کاتبِ مخصوصشان دستوراکید فرموده اند، که به کوری چشم رقیبانشان و شادیِ جانِ رفیقانشان، تا "شیرین" نازنینشان، از پیشنهادهایِ باحالِِشان پشیمان نشده، آن غزلِ ملس را در این جا درج نماید! تا باد، چنین بادا!

فرهاد، زمان عشق و حال است بیا!
با یاد تو دل رو به کمال است بیا!
شیرین ز تمنّای دلش شعر سرود
این قصه هنوز ایده آل است بیا!
شد باز توسّط جوانان غوغا ؟!
این مشکل ما از اشتغال است بیا!
عاشق شده ای باز، و این آزادی
در کشور ما فرض محال است بیا!
گر باز بُود دولت ایران در خواب
محمود، دلیل اختلال است بیا!
تو "کشک" بسابی و بَری دل از ما
"بدپیله" همیشه اهل حال است بیا!
در جای خودت نشسته ای آسوده
"شیرین" تو آشفته خیال است بیا
پیمان بشکستی و برفتی ز برم
دلتنگ تو کل "مونترال" است بیا
چون شاد شَوم "موقّتی" یا "دائم"
در کشور ما "صیغه" حلال است بیا!
***************
(2)
کشکیّاتِ تصویری!







کی بود؟! کی بود؟! من نبودم!
(اشکِ تمساح)




Powered By Blogger

یه نظر حلاله! بده ، بعد برو!

kzvo,hid





Powered by WebGozar

بگرد و پیداش کن