يك دبيرم من و كشته است مرا درد سرم ** من هم آخر بشرم
توي اين مدرسه ها پاك درآمد پدرم ** من هم آخر بشرم
رنج بردن شده كار من بي چاره ي زار ** بهر مُشتي بي عار!
بي سبب نيست كه مشهور شده رنجبرم ** من هم آخر بشرم
قصّه ي عُسر و حرج را ز كجا آغازم؟ ** نبود يك غازم
عرضِ حالم بنويسم به چه مرجع ببرم؟ ** من هم آخر بشرم
بر سر سفر اگر نيست دگر قيمه پلو ** سوپ داغي از جو
لااقل بايد يك نان و پنيري بخورم؟! ** من هم آخر بشرم
گر كه خود، مال حرامي به كف آرم روزي ** با دو صد پيروزي
مي توانم كه دگر يك اِلِگانسي بخرم ** من هم آخر بشرم
من نخواهم سرِ هر برج، حقوقم به خدا ** همه اش مال شما
خرج من دست شما باشد و نفع و ضررم ** من هم آخر بشرم
به وكالت بنماييد عمل از سويم ** بهتر از اين گويم؟
فرض اين است كه من مرده و يا در سفرم ** من هم آخر بشرم!...