۱۳۸۹ مرداد ۹, شنبه

در شاهراه دروغ!

صدایت را می‌دزدند

مبادا که بگویی "سبز می‌خواهم"

امیدت را می‌دزدند

عجب روزگاری‌ست، نازنین!

و حقیقت را

درون جعبه‌ی جادو

شکنجه می‌کنند.

سجل را در پستوی خانه نهان باید کرد!

در این شاهراه دروغ و تهمت و ریا

ماتحت را

به سوختبار دروغ و دَوَنگ

مشتعل می‌دارند

مدارا کردن را

بی‌خیال شو!

آنکه بر در می‌کوبد شباهنگام

به کردنِ ما آمده است.

کون را در پستوی خانه نهان باید کرد!

آنک اراذل و اوباشند

بر هر تقاطع مستقر،

با چفیه و باتومی خون‌آلود

عجب روزگاری‌ست، نازنین!

و شعار را از مشت می‌گیرند

و لبخند را از دهان.

بلوتوث را در پستوی خانه نهان باید کرد!

پیتزای آزادی

در اجاق رذالت و جهل

عجب روزگاری‌ست، نازنین!

ابلیس بی‌شعور مست

برای خود چه پپسی‌ها باز کرده است

دربازکن را در پستوی خانه نهان باید کرد!

در شاهراه دروغ!

صدایت را می‌دزدند

مبادا که بگویی "سبز می‌خواهم"

امیدت را می‌دزدند

عجب روزگاری‌ست، نازنین!

و حقیقت را

درون جعبه‌ی جادو

شکنجه می‌کنند.

سجل را در پستوی خانه نهان باید کرد!

در این شاهراه دروغ و تهمت و ریا

ماتحت را

به سوختبار دروغ و دَوَنگ

مشتعل می‌دارند

مدارا کردن را

بی‌خیال شو!

آنکه بر در می‌کوبد شباهنگام

به کردنِ ما آمده است.

کون را در پستوی خانه نهان باید کرد!

آنک اراذل و اوباشند

بر هر تقاطع مستقر،

با چفیه و باتومی خون‌آلود

عجب روزگاری‌ست، نازنین!

و شعار را از مشت می‌گیرند

و لبخند را از دهان.

بلوتوث را در پستوی خانه نهان باید کرد!

پیتزای آزادی

در اجاق رذالت و جهل

عجب روزگاری‌ست، نازنین!

ابلیس بی‌شعور مست

برای خود چه پپسی‌ها باز کرده است

دربازکن را در پستوی خانه نهان باید کرد!

۱۳۸۹ مرداد ۷, پنجشنبه

ایران اسلامی ، چهل سال در چنین روزی!

ایرانیان ِ دزد و متقلّب یا اصالتاً عرب!

یک روزنامه عربی ادعا کرد "مریم حیدر زاده" تمام اشعارش را خودش نسروده و بیشتر شعرهایش را شاعرهای عرب سروده اند و حیدر زاده آن اشعار را به نام خودش به چاپ رسانده است.

رسانه های عربی همچنین سال پیش ادعا کرده بودند تمام نفرات برتر کنکور در ایران همه از عرب های مقیم ایران بوده و "حضرت مولانا شهید شیخ کشک الدّین بدپیله" طنزنویس میهن پرست و کودتا ستیز ایرانی نیز اصالتاً یک عرب است!

لازم به ذکر است 40 سال پیش یک روزنامه عربی ادعا کرده بود فردوسی تمام شاهنامه را خودش نسروده و یک روزنامه ی کویتی نیز "عمر خیام" را دانشمند ریاضی دان عرب(!) نامیده بود!


***

بعد از چهل سال "مردود احمدی نََزاد" به یکی از آرزوهای خود رسید
لازم به توضیح است این نخبه ی عقل کل و مدیر لایق بی نظیر 40 سال پیش گفته بودند: "یکی از آرزوهایم این است که بنزین تحریم شود!"
حسین الله کرم و مسعود ده ده نمکی رئیس جمهوران حال حاضر کشور خطاب به احمدی نژاد گفتند: "با با تو دیگه کی هستی ، دست شیطونو بستی! کلک، راستشو بگو، باز چی آرزوهایی کردی که امروز فردا محقق می شن؟!"

البته با توجه به اینکه از 20 سال پیش، تمام خودروها با انرژی خورشیدی کار می کنند این تحریم کلا بی معنی بود!

گفته می شود که حضرت مجتبی خامنه ای ، در نامه ای ، "مردود احمدی نَزاد" را به دلیل این سخن سنجیده، به سمت ِ پادویی ِ بیت مبارک ِ خود منصوب فرمودند!!!



***

"فرهاد کاظمی" سومین فیلم بلندش علیه منشورسازان را کلید زد.

فرهاد کاظمی 40 سال پیش منشوری شد و همان موقع اعلام نمود: "می نشینم خانه و علیه منشورسازان مصاحبه می کنم!"

وی بعد از مدتی شش هفت عدد کتاب علیه منشورسازان نوشت و سه چهار سالی می شود که به فیلم سازی علیه منشورسازان روی آورده است.
بر اساس برخی شنیده ها فرهاد کاظمی در آینده قصد دارد یک شبکه ی ماهواره ای تاسیس کرده و بصورت 24 ساعته علیه منشورسازان صحبت کند!


***

بالاخره مصوبات دولت قیمت گذار به مجلس رسید!
40 سال پیش مجلسی های پشیمان از تأیید دولت همپالکیشان، از عدم دریافت مصوبات هیئت دولت صحبت کرده بودند که گویا بالاخره این مصوبات به دست مجلسی ها رسیده است ؛ در حال حاضر اداره "پست" مقصر اصلی شناخته شده است و شنیده می شود رئیس پست نیز گفته است: "همینه که هست! می خواستین مصوبات رو با پست پیشتاز بفرستین! "


***

پیش بینی ِ صعود تیم ملی فوتبال کشورمان در جام ملت های آسیا

یکی از نوادگان "پل" (هشت پای پیشگو) که اخیرا به جای پدرش اقدام به پیشگویی می کند، پیشگویی کرد تیم ملی فوتبال کشورمان از مرحله ی گروهی جام ملت های آسیا بالا می آید.

شنیده می شود پس از این پیشگویی موجی از شادی و خوشحالی میان طرفداران تیم ملی پدید آمده است! لازم به ذکر است چهل سالی می شود که تیم فوتبالمان نتوانسته از مرحله ی گروهی بازی های جام ملت ها صعود کند!!!

ماجراهای گربه و کلاغ!...

گربه اي حرف زد و حال كلاغي بد شد

شب شد و سايه اي از عرض خيابان رد شد

گربه اي حرف زد و سايه اي از شب ترسيد

ترمزي جيغ زد و پشت خـيابان لرزيد

مرگ، پلکي زد و وحشت سر و گوشي جنباند

روي آسفالت، سياهي دو تا خط جا ماند

تو به حرف آمدي و شهر، هواي مه کرد

جيغ ترمز، کف آسفالت سرت را له کرد

تو زمين خوردي و ديدي که شبِ گريه ي ماه

دختري پرت شد از پنجره ي دانشگاه

تو زمين خوردي و ديدي موتوري هندل خورد

دهني باز شد و اسپري فلفل خورد

پر کن از داغ خودت وحشت سي جي ها را

کودتا کن رژه ي ترس ِ [!!!] را

رعب و وحشت همه ي حنجره ها را بسته

ترسِ، راه نفس پنجره ها را بسته

گريه کن تا خبر خنده ي خون پخش شود

صحنه ي قتل تو از تلويزيون پخش شود

که تو را تلويزيون، يکشبه تحليل کند

فيلم مونتاژ خودش را... به تو تبديل کند!!!

ميزگردي بگذارد که بخندي به کلام

کله هاي کچل و... ريش بلند ِ[!!!]

ميزگردي بگذارد که دلت خون بشود

((تُرک عاشق کش تو)) مست تريبون بشود

گربه اي حرف زد و عشق، دم از مجنون زد

عينک يک نفر از چشم چپش بيرون زد

گربه اي حرف زد و لاشه ي ليلي له شد

ترمزي جيغ زد و زير تريلي له شد

گربه اي، آمده تا شب به چراغي بخورد

ربط و بي ربط، کلاغي به کلاغي بخورد

روز و شب در بزند، فحش به ساعت بدهد

وقت و بي وقت به تو "سهم عدالت" بدهد!

[اين منم من: لب اعجاز!!!، به حرف آمده ام

گربه اي لوسم و با ناز به حرف آمده ام

گربه ات، از تو فقط بمب اتم مي خواهد

دل بي چاره ي من، اورانيوم مي خواهد

گشنگي، با شکم ملت ما بيگانه ست

اين همه سيب زميني وسط ميدان است!!!

ما که درمزرعه ها، اين همه شلغم داريم!

چه غمي بابت آن "حق مسلم" داريم؟]

مشکلي نيست، غمي نيست، چرا غمگيني؟

صف نان رفته و تو توي صف بنزيني...

گربه اي حرف زد و... عقل، به آدم شک کرد!

خيمه شب بازي و شکلک، همه را دلقک کرد

گربه اي حرف زد و عينک شب، سمعک شد

((محتسب، شـيخ شد و)) وارد كهريزك شد

محتسب، گفت كه يك ساقي زيبا بكشند

قبل از اندام و لبش، ناخن او را بكشند

گفت و آن ها همه بر عشق تمركز كردند

كف زندان، به گل سرخ تجاوز كردند

گفت و كشتند دراين جنگل شب آهو را

شيرهاي وسط فلكه‌ي دانشجو را...

جراتي در قفسم نيست که بالي بزنم

حافظا! آمده ام پيش تو فالي بزنم

حافظ از طوطي شکَّرشکن هند بگو

از همين گربه ي عابد شده ي رند بگو

غزلت يخ زده و فصل تگرگت شده است

((شهر، خالي ست ز عشاق)) چه مرگت شده است؟!

((در ميخانه ببستند، خدايا مپسند))

لات و گردن کش و مَـستـَند، خدايا مپسند

شعر من چوبه ي دار است، انالحق بزنيد

روي آسفالت خدا، کله معلق بزنيد

مشکلي نيست، غمي نيست، بيا گل بخوريم

امشب از شدت دلضعفه، فلافل بخوريم

مشکلي نيست، غمي نيست، بيا گريه کنيم

بي صدا، در شب توقيف صدا، گريه کنيم!...

۱۳۸۹ مرداد ۶, چهارشنبه

از کرامات ِ خانه ی ملّت































































کفش هایم کو؟! (با شرکت انتحاری مرحوم سهراب سپهری!)

کفش هایم کو؟

چه کسی بود صدا زد رامین؟

کودکی در نیویورک، رهگذر را دید

گفت: مادر! محمود! محمود!

رهگذر هاله نوری که به سر داشت، به کودک بخشید

در کومور بود که کردان پر زد

و مشایی به نمایشگاه رفت

و به تهرانی گفت:

عکستان، توحیدی

خودتان ربانی!

چقدر انسانی!

وه عجب ایمانی!

معرفت می بارد

از سر و روی شما!

چه سری چه دمی

عجب پایی!

**********

اهل ایرانم

روزگارم سخت است

خرده پستی دارم اما

جملگی در خطر است

همسری دارم ، سبز چون برگ درخت

دوستانی دارم

همگی "مخمل" و "نرم"!!

اهل ایرانم اما

جای من ایران نیست

من با فیس بوک، توییتر

چهره تازه ای از خویشتنم ساخته ام


موقع رأی دادن

من خودم جزو نظامم، اما

رای من گم شده است!!!

پای آن صندوق ها

زیر دست محمود

زیر باتوم ِ نظامی هایش:

حافظان قانون!

منجیان میهن

داخل کهریزک!

اهل ایرانم، پیشه ام نقاشی است

گاه گاهی "چیز"کی می سازم

که فقط همسر من می فهمد

زن من آخر روشنفکریست

زن من هر دفعه یک جایزه خارجکی می گیرد

من نمی دانم که چرا جایزه هیچ کسی با من نیست

و چرا رای کسی با کروبی نیست؟

شیخ هالو چه کم از محمود پررو دارد؟

اهل ایرانم، پیشه ام غیب گویی است

همسری دارم از جنس خودم

که همه عالم و آدم، تئوری های او را می فهمند

و به آن می خندند

هر کجا باشم، همراه من است

همسرم پرفسفر است

غیب می گوید، غیب

نظریات زنم، تیتر یک خارجه بود

و bbc که مرا دوست نداشت

زنگ می زد به زنم

و از او می پرسید:

"رایتان را چه کسی داد به آب؟"

*******************

آب را گل نکنیم

شاید این آب روان

برود کهریزک

برود پای علف هایی سبز

آب را گل نکنیم

پلیس را ول نکنیم

شاید این باتوم ها

می خورد بر سر یک بدبختی

و سرش می شکند

رای را گم نکنیم

شاید این رای بدرد محصولی ها نخورد

و کروبی نفر پنجم این معرکه باشد، اما

رای من مال من است

***********

سبز سبزم، "چیز"م

حرف های ناجور

سایت های "جیز"م

13 میلیون و خورده

رای ناچیز دارم

غیر آن شش میلیون!....



احتمالات صد در صدی مولانا بدپیله!

خبرگزاری مهر نوشت:"مصوبات هیئت دولت همچنان برای مجلس ارسال نمی شود."

احتمال اول: دولت برای کاهش هزینه و صرفه جویی، به جای پست پیشتاز از پست معمولی برای ارسال مصوباتش استفاده کرده است و با توجه به سرعت عمل پست، اگر مشکلی پیش نیاید تا یکی دو سال دیگر مصوبات به دست مجلسیان خواهد رسید!

احتمال دوم: شاید آدرس پستی رو بلد نیستن و نمی دونن به کدوم آدرس مصوبات رو بفرستن!

یک نظریه: هر کی مصوبه می خواد خودش بیاد بگیره! مجلسی ها هم عجب توقعاتی دارن ها!

***

رئیس دفتر تحقیقات کاربردی پلیس مبارزه با مواد مخدر گفت:"ناخالص ترین قرص های اکس به ایران صادر می شود."

یک نظریه از طرف یک آقای اینکاره: آقای رئیش اینو خودمونم می دونیم، اما اگه بیایم پیشتون از دشت این تولید کننده های نامرد شکایت کنیم که اول خودمونو می گیرین! خب باید بشوژیم و بشاژیم دیگه!

یک نظریه ی دیگر توسط یک آقایه اینکاره ی دیگر: این ناخالصش که این همه توهم داره، پش بین خالصش دیگه چیه!

یک نظریه ی دیگر توسط یک اینکاره ی دیگر: ...... (ایشان قبل از دادن نظریه اش به آن دنیا سفر نمود!)

***

لنکرانی(وزیر سابق بهداشت): "امید به زندگی در ایران 6 درصد بیشتر از متوسط جهانی است."

احتمال اول: شاید منظورشان "امید به زنده بودن" بوده است نه "امید به زندگی!"

احتمال دوم: شاید به این دلیل است که پسران عزب و دختران ترشیده تا آخرین لحظه ی زندگی امید به زنده بودن دارند تا ناکام از دنیا نروند!

احتمال سوم: احتمالا به دلیل کیفیت بالای هلو می باشد!

احتمال چهارم: احتمالا اگه خودروها و جاده هامون استاندارد بودن و هواپیماهامون فرت و فرت به صورت عمودی فرود نمیومدن الان تعداد سال امید به زندگی در ایران توی کتاب رکوردهای گینس چاپ شده بود!

***

رامبد جوان:" نقدهای منتقدان را نمی‌خوانم."

نتیجه گیری منطقی اول: اوه! پس رمز موفقیت ایشون اینه! پس بگو چرا هر کار ایشون نسبت به کار قبلی اینقدر پیشرفت داشته و در کارهای جدیدترشون خبری از ضعف های قسمت های قبلی نیست!

نتیجه گیری منطقی دوم: پس واسه همینه اینقدر پرانرژی و شاده! توصیه می شه برای جلوگیری از دپرس شدن به این روند شدیدا ادامه بده و اصلا نقدهای منتقدا رو نخونه!

حرف حساب(!): اصلا نقد دیگه چیه؟! همینه که هست! می خوای نگاه کن! نمی خوای بزن شبکه ی دیگه!

***

بذرپاش (معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان ملی جوانان):"مراکز همسریابی دولتی راه اندازی نمی شود."

یک کارشناس: شما هم عجب توقعاتی دارین ها! دولت براتون از همون بچگی تا وقتی بزرگ می شین همه کار می کنه از دادن شیرخشک رایانه ای گرفته تا تحصیلات رایگان در مدارس و مهیا کردن شغل متناسب با استعداد و تحصیلات و ... ، خب این یک کار رو دیگه خودت انجام بده، دولت بیاد برات همسر هم پیدا کنه؟! عجب رویی دارین دیگه شماها!!

یک جوان مجرد: آخه چرا؟! کی بهتر از دولت؟! فوتبال دولتی که جواب داد، اقتصاد دولتی هم جواب داد، چرا می خواین ما رو داشتن یک همسر به انتخاب دولت محروم کنین؟! چرا نمی خواین شاهد خوشبختی ما جوون ها باشین؟!

یک جوان مجرد دیگر: ای بابا! خب زودتر می گفتین که هوای مامان بزرگم رو بیشتر داشته باشم!

بازم یک جوان مجرد دیگر: نه ... باورم نمی شه ... (توضیح: این جوان پس از شنیدن این خبر یک دفعه سکته زد و ناکام به آن دنیا رفت!)

***

باز هم بذرپاش: "افزایش مبلغ وام ازدواج تا سقف پنج میلیون تومان در هیئت دولت تصویب شده است."

ترانه ی مرتبط: من و این همه خوشبختی محاله!

یک جوان در شرف مزدوج شدن: آقا این خبرهای خوش رو یک دفعه ندین، سکته می زنیم مثل اون جوون مجرد بالایی ناکام از دنیا می ریم ها!

یک جوان: دم هیئت دولت گرم! آقا این مصوبه رو بدین خودم بدو بدو ببرمش بدم به مجلس!

یک عاشق دلسوخته: می می جون! دیدی همه ی مشکلاتمون بالاخره حل شد! یادته بابات گفته بود تا نتونی یه زندگی معمولی واسه دخترم مهیا کنی با ازدواجتون موافقت نمی کنم؟! قراره 5 میلیون بهمون وام بدن! فردا میام خواستگاریت!! پس فردا هم عروسی می گیریم!...

۱۳۸۹ تیر ۲۳, چهارشنبه

هدف همچنان وسیله را توجیه می کند!...

AKS1.CO.CC


خوب، شما فکر می کنید این دو تا پسر نازنین تو جمع دختر ها یی که به دیدار رهبر رفته اند، چه می خواهند؟! قیافه های متأثر از دیدار روحانی و چشمان اشکبار آنان نشان می دهد که به شوق وصال پیر و مراد، خودشان را به این شکل درآورده اند؛ا ما تماس بدن زمختشان با جنس لطیف و رفتن دستشان بین ... را به چه دیده ای باید نگاه کرد؟ البته ، به مصداقِ "انّما الاعمال بالنّیات" ، چون نیتشان پاک است ، خیالی نیست! جزو گوجه سبزها و جلبک های خبیث نباشند؛ سیب زمینی ها و گوجه فرنگی های عزیز از هفت دولت مهرورز و عدالت پرور اصولگرا آزادند، که هرکاری بکنند! اصولاً در این گونه موارد، هدف وسیله را توجیه می کند؛ نه برعکس!...

۱۳۸۹ تیر ۲۲, سه‌شنبه

سؤالات و كليد اوليه آزمون سراسري 1389 در کشک سابی مولانا بدپیله!

http://www.salijoon.info/mail/871226/konkoor/1237014548_4.jpg


1- صفار هرندی: آقای احمدی نژاد ، ... نمی رسید.


الف. در دوی سرعت به گرد پای من
ب. به باغچه ای که در فیلم تبلیغاتی کاندیداتوری مصلحتی اش نشان داد و در آن سبزی خوردن می کاشت، درست و حسابی
ج. خیلی به فرهنگ
د. خیلی به وضعیت کشاورزان سیب زمینی


2- کلهر: ... کم نداریم ، ... کم داریم.

الف. از لحاظ اجرایی شدن وعده های انتخاباتی – سایت و نشریه برای اطلاع رسانی این موفقیت های بزرگ
ب. جوان در سن ازدواج – جوانی که امکانات ازدواج داشته باشد
ج. استعداد - موسیقی
د. از لحاظ مدیریتی در دولت مدیر لایق - مدیر خوشتیپ مثل من


3- به نظر شما کدام یک از گزینه های زیر جدی جدی توسط معاون مدير عامل ايران خودرو گفته شده است؟!

الف. خودروهای 405 بر اثر استرس ناشی از اینکه شاید صاحبانشان آنها را گازسوز کنند دست به خودسوزی می زده اند!
ب. صد در صد ماشین های تولیدی مجهز به ایربک و ترمز ABS (و یا به عبارت بهتر حداقل های ایمنی یک خودرو) شده اند.
ج. تندر 90 ما از نظر کیفی هم سطح مرسدس بنز است.
د. سمند ال ايكس قابلیت پرواز کردن به کره ی مریخ را دارا می باشد!


4- رحیم‌مشایی: ... شبیه یک جوک بود.
الف. خبر کاندیداتوری من در ریاست جمهوری دوره ی یازدهم
ب. خبر مربوط به تندر 90 ، که گفته شده بود از نظر کیفی هم سطح مرسدس بنز است
ج. خبر رئیس شدن من در دانشگاه آزاد
د. قضیه ی ِ کودتا نبودن انتخاباتِ 22 خرداد 88 و جریان ِ براندازی نرم!


5- وزیر ارشاد: ...

الف. اگر همه ی نشریات توقیف شوند بسیاری از مشکلات حل می شود.
ب. اگر وزیر ارشاد تغییر کند بسیاری از مشکلات حل می شوند.
ج. اگر قانون مطبوعات تغییر کند بسیاری از مشکلات حل می‌شود.
د. "فیلترنت" ، نسخه ی ایرانی ِ "اینترنت" است!


6- علی مطهری: احمدی‌‌‌نژاد ... می‌رود، اما ... ، باقی می‌ماند.

الف. با هواپیمای اختصاصي این ور و آن ور – بدهی اش به سازمان هواپیمایی
ب. به زودی - سوددهی سهام عدالت همچنان برای مردم باقی می ماند.
ج. سال ِ دیگر - رکورد ِ 25 میلیون رأی ِ واقعی اش!
د. دو سال ِ دیگر - بدعت‌هایی که گذاشته است!


7- ایلنا نوشت: "رونمایی مدل‌های ... مورد تاييد وزارت ارشاد"

الف. ابروی ِ تتوشده ی خنجری
ب. بینی تودل بروی عملی
ج.لبخند عاشق کشِ حرفه ای
د. موی دم ِ اسبی ِ مهدی کلهری


8- مشایی: کسی که ... را درک نکند بهشت را نخواهد دید.

الف. سخنان من در بابِ دین و فرهنگ و سیاست و ...
ب. راز ِ ارتباط ِ پنهانی و علنی من با هدیه تهرانی و مهناز افشار و حبیب و معین
ج. ارادت ِ خالصانه ی من به ارباب نتانیاهو
د. علّتِ اطاعت ِ محض ِ احمدی نژاد از من


9- "5 سال ديگر ... حذف مي‌شود."

الف. شرط داشتن سواد برای شرکت در کنکور
ب. شرط داشتن کارشناسی ارشد، لیسانس و دیپلم برای شرکت در آزمون دکترا
ج. ممنوعیت فروش مدرک دکترای تقلبی
د. لزوم شرکتِ مردم در انواع انتخابات


10- وزارت بازرگانی: ... .

الف. اصلا نگران هیچ چیزی نیستیم، چون نگرانی و استرس برای سلامتی خوب نیست!
ب. نگران افزایش قیمت کالاها هستیم.
ج. با توجه به افزایش 6 درصدی پایه حقوق کارکنان دولت نگران افزایش قیمت کالا های اساسی نیستیم.
د. نگران افزایش قیمت کالاهای اساسی نیستیم.


11- عادل فردوسی پور در پایان گزارش مسابقه ی فوتبال هلند - اسپانیا گفت: " اسپانیایی ها قرار گذاشته بودند در صورت قهرمانی تیم شان در محل کار خود حاضر نشوند .ظاهرا اسپانیایی ها نمی دانند ............... کار آسانی است!"

الف. تعطیل کردن ِ دائمی کشور و واقعیت را وارونه جلوه دادن

ب. توی چشم مردم زل زدن و راست راست دروغ گفت و گناه حماقت های خود را در کشورداری به گردن رقیب و عالم و آدم و زمان و زمین انداختن .
ج. شب، خوابیدن و صبح، خواب ِ دیشب ِ خود بخشنامه کردن.
د. آرای میلیونی جلبک های سبز را به نام سیب زمینی های سیاه مصادره کردن
.

* کلید ِ اولیّه ی آزمون سراسری 1389:

پاسخ ِ صحیح ِ هیچ کدام از گزینه ها، سیاسی نیست و نحوه ی یافتن ِ آن فقط شیر یا خط کردن و از طریق ِ 10-20-30-40 می باشد. در غیر این صورت، پاسخ نامه ی شما تصحیح نخواهدشد و به مقامات ِ قضایی و سربازان گمنامِ نایب ِ امام ِ زمان (کثّر الله انواعهم) تحویل می گردد!

* توضیح ضروری :

لطفا امتیاز کسب شده خودتان را در قسمت نظرات ذکر کنید، تا به قید قرعه ، شما را به بهشت ِ موعود ، کهریزک ِ دل انگیز معرفی نماییم.

۱۳۸۹ تیر ۱۶, چهارشنبه

شراب حلال و شراب حرام! (مصاحبه ای خفن خوفناک با محمدرضا شریفی نیا)


http://greenway88.files.wordpress.com/2009/09/353777_orig.jpg


محمدرضا شريفی‌نيا(!) ، غلام حلقه به گوش ِ از ما خرتران، چشم "اسی جون مشایی" را دور دبده و به پیروی از ارباب که وزیر علوم سابق خویش را "هلو بپر تو گلو" با تشبيه "آزيتا حاجيان" به "شراب حلال" از "هديه تهرانی" به عنوان شراب حرام ياد کرد و درباره "محمدرضا گلزار" هم از عبارت "کفش‌دوزک درخت مو " استفاده کرد!


http://vahid.cinetmag.com/Photo/2_525799.jpg

ای ول، ای ول است؛ ای ول! آزیتا یل است، ای ول!...
همیشه اوّل است ای ول!


شريفی نيا(!) در گفت‌وگویی غیرمنتظره با ایبنا (خبرگزاری مولانا بدپیله) در مقابل برخی اسامی نظرات خود را اين گونه اعلام کرده است:


• بهرام رادان؟
ـ انگور ياقوتی.

• قاليباف؟
ـ انگور شاهانی.

• ابراهيم حاتمی‌کيا؟
ـ درخت انگور.

• تهمينه ميلانی؟
ـ دلمه برگ مو.

• محمدرضا گلزار؟
ـ کفش‌دوزک درخت مو.

• داريوش مهرجويي؟
ـ باغ انگور.

• سيد محمد خاتمی؟
ـ تاکستان.

• مسعود ده‌نمکی؟
ـ هسته‌انگور.

• می‌شود توضيح بدهيد؟
ـ شما می‌توانيد خود انگور را بخوريد و به هسته‌اش اعتنا نکنيد، يا اين که آن هسته را بکاريد و يک تاکستان ازش بسازيد.

• آزيتا حاجيان؟
ـ شراب حلال.

• هديه تهرانی؟
ـ شراب حرام.

• خب بهتر است تا قضيه بيخ پيدا نکرده مصاحبه را تمام کنيم.
ـ من هم موافقم.
Powered By Blogger

یه نظر حلاله! بده ، بعد برو!

kzvo,hid





Powered by WebGozar

بگرد و پیداش کن