۱۳۸۸ آبان ۲, شنبه

لنگه کفش می پرانم؛ پس هستم!

(۱)
خنده های لنگه کفشی!

در بارشِ " لنگه کفش " هم می خندیم!
با روی و سرِ بنفش هم می خندیم!
بی غیرت و کرگدن صفت، در همه حال
رو آب و سرِ درفش هم می خندیم!

********************
(۲)
لنگه کفش های خوش شانس و بدشانس!

گشته از هرچیز برتر، لنگه کفش!
حضرتِ آقا و سرور، لنگه کفش!
جای دیگر خورده بر خرمهره ای
می شود این جا چو گوهر، لنگه کفش!
یک زمانی، توی دانشگاهِ ما *
شد نصیبِ یک برادر، لنگه کفش!
لیک خوار و خائنش خواندند و نحس
زشت و بدترکیب و انتر، لنگه کفش!
لنگه کفشی شد مسلمان و شریف
کافر و ناپاک، دیگر لنگه کفش!
ای عدالت محورانِ مهرورز
از چه رو نَبوَد برابر، لنگه کفش؟!
این وَر ِ بامِ شما، سرما و سوز
آن وَرَش گرما و تب، در لنگه کفش؟!

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* دانشگاه های صنعتی شریف و امیر کبیر سال 85 و ماحراهایِ کذایی پرتاب لنگه کفش ها به سوی احمدی نژاد و در چند روز اخیر کفش پرانی به صفّار هرندی!

۲ نظر:

safir گفت...

ostad khoda vakili hamishe weblogetan ra mikhanim amma nemidanim chera in blogspot hamishe mogheye nazar dadan baraye ma naz mikonad va sang andazi mikonid...

محمد جاويد گفت...

سلام دكتر جون بازم محشر كردي

Powered By Blogger

یه نظر حلاله! بده ، بعد برو!

kzvo,hid





Powered by WebGozar

بگرد و پیداش کن