۱۳۸۹ مهر ۱۸, یکشنبه

اخبار هفته ی دوم مهر 1389 به روایت IBNA (خبرگزانی مرکزی بدپيله)

اختراعات ِ بی پدر و مادر!

معاون تحقيقات و فناوري وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي گفت:"تعداد اختراعات در ايران در سال گذشته در مقايسه با سال ماقبل آن صد برابر افزايش يافت و از شش اختراع .... به ششصد اختراع در سال گذشته بالغ شد."
البته هر چه کارشناسان ما فکر کدند نتوانستند کشف کنند آیا به دلیل مصرف بالای گردو بوده است که آمار مربوط به اختراعات این قدر ییهویی زیاد شده است و یا به دلیل گران شدن قیمت پنیر؟! البته برخی نیز احتمال دادند شاید تعریف اختراع کمی تا قسمتی تغییر نموده است!
یکی از آگاهان نیز ضمن تبریک این موفقیت بزرگ، ابراز امیدواری کرد در آینده ی نه چندان دور اقتصادمان نیز به مانند تعداد اختراعاتمان متحوّل گردد! این آگاه ضمن تکذیب جمله ی "احتیاج مادر اختراع است!" یادآور شد که این صحبت ها توسط عده ای حسود انجام می گیرد و مبنای علمی و تاریخی ندارد و طبق تحقیقات ما احتیاج و اختراع هیچ نسبت فامیلی با یک دیگر ندارند!

***
حاجی بابایی و رانندگی با چراغ خاموش؟!

در خبرها می خوانیم که سرتار مؤمنی گفته: "صحت و سقم رانندگی وزیر صنایع بدون گواهی نامه هنوز مشخص نیست." البته آن چیز که از گواهی نامه داشتن یا نداشتن مهم تر و ایضاً قابل تقدیر است این است که این بابا راننده نداشته و خودش پشت فرمان نشسته!

درخواست می کنیم آن افسری که جلوی وزیر صنایع را گرفته و از وی گواهی نامه خواسته را بازخواست کنند؛ اصولاً چه معنا دارد یک مأمور در خدمات رسانی مسئولان خلل وارد کند؟! امروز به وزیر صنایع گیر می دهند که چرا گواهی نامه نداری، حتما فردا هم به وزیر آموزش و پروش گیر می دهند که چرا چراغ خاموش حرکت می کنی؟!

***
اجباری شدن دانشگاه رفتن؟!

یکی از بزرگ ترین سئوالات علمی- فلسفی امروز جامعه این است که آیا در حال حاضر کنکور حذف شده است و یا موجود می باشد؟! و آیا موجود بودنش تنها برای دور هم جمع شدن دانشجویان و تازه شدن دیدارها و خوردن چند ساندیس کنار هم است و یا این که هنوز هم کنکور بزرگترین مسابقه ی علمی کشور می باشد؟!

چندی پیش خواندیم که 60 درصد صندلی های دانشگاه غیرانتفاعی خالی مانده است و امروز از قول معاون اجرایی سازمان سنجش می خوانیم که "قبول نشده های کنکور می توانند دانشجو شوند و امکان تحصیل در دانشگاه های غیرانتفاعی را دارند!"
در همین راستا پیشنهاد می شود از این پس به مانند سربازی، دانشگاه رفتن هم اجباری شود تا هم جوانان ما باسواد شوند و هم این که دانشگاه های ما با خطر ورشکستگی مواجه نشوند!

البته ، در این شک نداریم دانشگاه های ما ، بیشتر "زایشگاه" هستند تا "دانشگاه"؛ برای دانشجویانِ اناث و ذکور یک جور، برای پدر و مادرهایشان یک جور، رای استادانشان یک جور؛ برای اهالی فرهنگ و دانش یک جور، برای منتقدان و معترضان یک جور و برای متصدّیان ِ امر و پول پاروکن ها هم هزارجور!

***
خودت هم چرخ و فلک سوار شو!

برخی از منتقدان از ساده زیستی رئیس جمهور محبوب و منتخب (!)، سوء استفاده می کنند و کم کم توقّعاتشان بالا می رود؛ اگر درویش احمدی نژاد هم از خط ویژه استفاده می کردند، امروز شاهد این نبودیم که برخی افراد همچون "م.ک" انتظاراتشان فراتر رود و بگویند: "رئیس جمهور مترو سوار شود." حتماً چند روز بعد آقای "مصطفی.ک" بازهم انتظارتشان فراتر رفته می گوید: "رئیس جمهور سوار اتوبوس های شرکت واحد شود." یا "خیابان ها را تا نهاد مقدّس ریاست جمهوری پیاده گز کند" یا "سینه خیز و کلاغ پر به سفرهای مفیدِ استانی اش برود!"؛ اصلاً یکی نیست به "م.کواکبیان" بگوید چرا در کارهای شخصی افراد دخالت می کنی؟! خوب است ایشان هم بگویند: "کواکبیان چرخ و فلک سوار شود"؟! خوب است؟!...

هیچ نظری موجود نیست:

Powered By Blogger

یه نظر حلاله! بده ، بعد برو!

kzvo,hid





Powered by WebGozar

بگرد و پیداش کن