۱۳۸۹ شهریور ۱, دوشنبه

دایره المعارف زکی پدیا! (فرهنگ واژگان روز - بخش چهارم: اصطلاحات نخ نما شده)

شعر: سخن موزون و منظوم، مهمل، حرف بی ارزش. چرت و پرت، سخنرانی های مشایی، قطعنامه سازمان ملل. مشابه کلمه Littérature در زبان فرانسه که هم به ادبیات اطلاق می شود و هم به مهملات.

قطعنامه سازمان ملل: نوعی کاغذ پاره بی ارزش، زباله، آشغال دم دستی، کاری که از سر بیکاری و به قصد حال گیری از دیگران انجام شود، فعلی که اصرار بیش از حد بر آن باعث پاره شدن "قطعنامه دان" فاعل شود. آب در هاون کوبیدن، خود را مسخره کردن، مهمل گویی، رک: شعر.

مدرک دانشگاهی: نوع کاغذ پاره بی ارزش که در پی چند سال تحصیل بی فایده در دانشگاه بدست آید. برای خدمت به مردم نیازی به آن نیست. نوع باارزش آنرا فقط دانشگاه هاوایی می دهد. یک مورد افتخاری صادره از دانشگاه آکسفورد هم دیده شده، که دانشگاه مزبور آنرا رد می کند.

همایش: پول شویی. در این فرایند به بهانه تولید علم و در واقع برای تولید فاکتور و سند سازی جهت صرف بودجه های دولتی، سالنی تعبیه و افرادی از داخل و خارج گرد هم می آیند تا مقالات قرائت و سخنرانی ها انجام شود. گاها حضور کارگران و مستخدمین ادارات هم برای پر کردن صندلی های سالن دیده شده است. هر چه موضوع و نام همایش طولانی تر و دهن پر کن تر باشد، بودجه بیشتری به آن اختصاص می یابد. یکی از شاخه های بوروکراسی اداری و دانشگاهی در ایران، از دید مسئولین کشور، شاخص تولید علم و بهترین راه برای توسعه کشور به سبک کشورهای توسعه یافته است.

کلنگ زنی: سنتی بجامانده از دوران سردار سازندگی که در آن یک کلنگ را با روبان قرمز و یا صورتی زینت داده و دایره به شعاع یک متر در محلی ترسیم می کنند تا مسئولین بالاتر کلنگ را در نقطه مرکز دایره بزنند. مهمترین بخش انجام یک پروژه دولتی در ایران. برخلاف تصور عوام که آنرا اولین قدم در اجرای پروژه ها می دانند، تجربه نشان داده که این عمل آخرین مرحله است و پس از آن تقریبا پروژه فراموش می شود. گاهی اوقات برنامه ریزی و مطالعه پروژه هم پس از آن که کلنگ زنی انجام شد، صورت می گیرد. در واقع اولین گام در یک پروژه دولتی، خواب نیمه شب یک مسئول و نیت خالص او برای انجام است، درخواست رای دهندگان یک حوزه انتخاباتی هم در این امر بی تاثیر نیست. واحد اندازه گیری موفقیت در امر مسئولین (بر حسب تعداد کلنگ زده بر متر مربع).

قیچی کردن: عملی مشابه کلنگ زدن که بسیار نادر است. اما در صورت موفقیت یک پروژه که امری بسیار غیرممکن است، چندین بار و در چند سال مختلف و توسط چند مسئول پیاپی انجام می شود تا راه اندازی پروژه را نشان دهند. با این حال تجربه نشان داده است که این عمل به معنای قابل استفاده بودن پروژه نیست و می توان آنرا صرفا برای خالی نبودن عریضه و برای استقبال از سفر مسئولین انجام داد. در این عمل به کمک قیچی، روبانی صورتی یا قرمز و یا بنفش بریده شده و همه صلوات می فرستند تا اصطلاحا پروژه افتتاح می گردد. در دوران اصلاحات کف زدن هم در کنار صلوات مرسوم گردید و می رفت که به کل جایگزین آن شود.

پرده برداری: دارای معانی مختلف که همگی آنان اعمالی بسیار رایج در ایران در ایران اند:

1_به معنای افشاگری: از اعمال واجب در کیهان که تقریبا هر روز در چند ستون صورت می گیرد. از تخصص های احمدی نژاد. در این باره گفته شده:

ناگهان پرده بر انداخته ای یعنی چه؟ مست از خانه برون تاخته ای یعنی چه؟

2_ به معنای افتتاح : مشابه عمل قیچی کردن با این تفاوت که پرده ای از روی نشان یادبود و یا کتیبه ای که برای افتتاح پروژه ساخته شده، کنار زده شده و همه صلوات می فرستند و یا کف می زنند.

رمز گشایی: افشاگری، پرده برداری، اخیرا به جز در کیهان در وطن امروز، جوان و ایران هم انجام می شود. همت و موج اندیشه هم با اصرار در این امر مجوز خود را از دست دادند. همچنین رجانیوز، حقیقت نیوز و سایتهای مشابه هم می توانند و می کنند.

روشنفکر: ترجمه لغت فرانسوی Intellectuel، خواص بی بصیرت، آدم هایی که خیال می کنند بیشتر از بقیه حالیشان می شود، کسی که لااقل یک بار به فرنگ رفته باشد، غربزده، ضد انقلاب، فراماسون، یهودی زده، دار و دسته احمق ها، افراد از خود راضی، بر دو نوع است:

1_ روشنفکر دانشگاهی: یا "آکبند" یا "غارنشین" که فقط درس می خواند و درس می دهد و گاهی کتاب درسی هم می نویسد. این افراد در کنج خلوت خود با خودشان حرف می زنند و در بهترین حالت گوش چند دانشجوی بی کار آنها را همراهی می کند. مرگ این افراد بر اثر دق مرگ، بیماری های روانی، خودکشی، مصرف بیش از حد الکل و ... است. "پاستوریزه" هم نامیده می شود.

2_ روشنفکر حوزه عمومی: که به آن روشنفکر "کوچه و حمومی" و "مردمی" هم گفته می شود، کاسه داغ تر از آش، فوضول، خاک انداز. اینگونه افراد ازوما دانشگاهی نیستند، بلکه بیشتر به دلیل مواضع سیاسی و اجتماعی و همراهی با حرکتهای مردمی شناخته می شوند. در سرتاسر جهان هستند و بیشتر اوقات در نهایت زندانی، اعدام و یا تبعید می شوند. مرگ بر اثر خودکشی نیز زیاد دیده شده است.

دولت های جهان در حال آزمایش روی ژن های نوعی روشنفکر هستند که هر چه بیشتر به نوع اول نزدیک تر و بی خطر تر باشد.

روزنامه نگار: جوانمرگ، آدم همیشه بیکار، کسی که وقتی بیکار است، کلیه اش را به معرض فروش بگذارد و وقتی سر کار است جانش را. کسی که یا بیکار باشد و یا به جرم کار به دادگاه برود. آدم مقطوع النسل، کسی که بیشترین زمینه را برای خروج از کشور دارد. مظلوم مشهور. بر هم زننده نظم اجتماع، تشویش کننده اذهان عمومی. مفسد فی الارض.

استکبار: مقصر همیشگی مشکلات کشور. اگر او نبود ما می مردیم، حالا هم که هست به فکر مردن ماست. نبودن او تهدید بالقوه برای امنیت داخلی است و بودن او تهدید بالفعل برای امنیت خارجی.

هیچ نظری موجود نیست:

Powered By Blogger

یه نظر حلاله! بده ، بعد برو!

kzvo,hid





Powered by WebGozar

بگرد و پیداش کن