"گفته بودی که شوم مست و دو بوست بدهم"
بوسه ی داغ و خفن مثل عروست بدهم!
توی مترو که همه سخت مرا می پایند
پس اجازه بده تا با بلوثوثت(!) بدهم
در اتوبان که خلاف است لب و بوس و صفا
زیر پل، ماچ به آن لپّ ِ ملوست بدهم!
این قدر قدقدِ بی خود مکن از بهر دو بوس
دینِ خود را به لب مثل خروست بدهم!
آتش دیر مغان شعله کشد از لب تو
کفر و ایمان به دو زرتشتِ مجوست بدهم!
در قطار ارچه نشد حال ِ درستی بکنیم
توی تاکسی و میان اتوبوست بدهم!
نق نق و غرغر بیجای تو بیزارم کرد
خر نباشم که لبی بر لب لوست بدهم!
گر چو "بدپیله" گدای ِ سمج ِ بوسه شوی
شاید از جیب ِ لبم، یک دو فلوست بدهم!!!
۲ نظر:
سلام یارِ نازنینم !
این چند بیتِ ناقابل رو (که خودم گفتم )تقدیمت می کنم در جواب شعر زیبای "بوسه و بلوتوثِ" شما، امیدوارم خوشت بیاد :
(می دونم که ایراد داره ، اگه زحمتی نیست ، لطفا درستش کن )
یارم ار گفت مرا بوسه بده ، ناز کنم
که بدین سان بشود معرکه آغاز کنم
دل ندارد زتمنای لب و بوسِ تو باک
لیک ترسم ز پی اش ، من طمع و آز کنم
هر کجا یار بگوید که بیا من بروم
ای خوش آن کوی که من چارقدی باز کنم
مکنم"قدقدِ بی خود"به دلِ یارم و نیز
اندرون،ساز چو یک مرغ خوش آواز
کنم
من گدایی نکنم بوسه و لب غیر از یار
که گر این کار کنم ، سر زِ تنم باز
کنم
یا رب این قصه ی عشقم نکنی فاش و بگو
من که را جز تو دگر محرمِ این راز کنم ؟!
با آرزوی بهترین ها برای شما
در کارهای دیگر نمی دانم اما در بوسه دادن و بوسه کردن باید آداب آن قرار هدایت مولانا مراعات شود.
ارسال یک نظر