(1)
قصیــــده ی ماچّیـــّــه!
ماتم به برگزیدنِ یک جا برایِ ماااااچ
تا هست جمله پیکرِ آن ماه، جایِ ماااااچ!
هرچند بی صداش بُوَد خوب تر؛ ولی
کمتر ز اصل ِ ماچ، نباشد صدایِ ماااااچ!
جان را صفا دهد شکلاتِ لبانِ دوست
ای من فدای طعمِ خوش و باصفایِ ماااااچ!
بنگر که جایِ "رُز"، به لبانم نشانده است
دلبر، هزار "رُژ"، ز گل و بوته هایِ ماااااچ!
گاهی در انتها، به کتک می رسد، اُمور!
گاهی صدایِ ناله بیاید ز لایِ ماااااچ!
خوش آن زمان، که آخر بوسه "خفن" شود
وقتی منم حریفِ تو در این ادایِ ماااااچ!
چون انتهایِ ماچ، به جایِ خفن کشد
تعقیب می کنم همه جا، ردّ ِ پای ماااااچ!
این حال و حول و جنبش ِ پیوسته یِ دو لب
باشد ظهورِ پرده ای از سینمایِ ماااااچ!
آری، عجب حکایتِ توپّی است این سخن
عمری گذشته روز و شب ِ ما به پایِ ماااااچ!
گر خشک و خیس، فرق ندارد عزیز جان!
بنشین دوباره، در طلبِ انتهایِ ماااااچ!
گر یارِ نازنین، سر و جان را طلب کند
این هر دو هیچ نیست یقین، در بهایِ ماااااچ!
"بدپیله" در کلاسِ صفا و وفا، فقط
چسبیده ناقلا، به همین درس های ماااااچ!
ماتم به برگزیدنِ یک جا برایِ ماااااچ
تا هست جمله پیکرِ آن ماه، جایِ ماااااچ!
هرچند بی صداش بُوَد خوب تر؛ ولی
کمتر ز اصل ِ ماچ، نباشد صدایِ ماااااچ!
جان را صفا دهد شکلاتِ لبانِ دوست
ای من فدای طعمِ خوش و باصفایِ ماااااچ!
بنگر که جایِ "رُز"، به لبانم نشانده است
دلبر، هزار "رُژ"، ز گل و بوته هایِ ماااااچ!
گاهی در انتها، به کتک می رسد، اُمور!
گاهی صدایِ ناله بیاید ز لایِ ماااااچ!
خوش آن زمان، که آخر بوسه "خفن" شود
وقتی منم حریفِ تو در این ادایِ ماااااچ!
چون انتهایِ ماچ، به جایِ خفن کشد
تعقیب می کنم همه جا، ردّ ِ پای ماااااچ!
این حال و حول و جنبش ِ پیوسته یِ دو لب
باشد ظهورِ پرده ای از سینمایِ ماااااچ!
آری، عجب حکایتِ توپّی است این سخن
عمری گذشته روز و شب ِ ما به پایِ ماااااچ!
گر خشک و خیس، فرق ندارد عزیز جان!
بنشین دوباره، در طلبِ انتهایِ ماااااچ!
گر یارِ نازنین، سر و جان را طلب کند
این هر دو هیچ نیست یقین، در بهایِ ماااااچ!
"بدپیله" در کلاسِ صفا و وفا، فقط
چسبیده ناقلا، به همین درس های ماااااچ!
***************
(2)
تخم جنّ ِ فرصت طلب چینی
و بوسه های ۳۰ سنتی عشقولانه!
تخم جنّ ِ فرصت طلب چینی
و بوسه های ۳۰ سنتی عشقولانه!
هیچ شکّی نیست که چینی ها - علی رغم ِ رفیق و برادر بودنشان با دولتِ سرتاپا اسلامی ایران - آخر ِ خلاف اند! این امر، برای ما که بارها و بارها ثابت شده است! شما می گویید نه؟! خوب بفرمایید این هم نسخه ی بی چون و چرایی از خلاقیّت ِ سرشار از خلافیّت ِ این تنگ چشمانِ اکبیری! با خبر شدیم که در چین، یک تخم ِ جنّ ِ ۱۳ ساله، در امورِ ماچیّه، روی ِ دستِ "مولانا بدپیله" بلند شده و با استفاده از پارچه هایی با نقش قلب مکانی در یک پارک درست کرده، که آن را به مدت ۲ دقیقه به زوج های جوان به قیمت ۳۰ سنت اجاره می دهد و زوج های جوان هم به دور از چشم دیگران بوسه عشق را در این مکان تقدیم همدیگر می کنند! ابتکار ِ این بزمجّه - چنان که افتد و دانی - بسیار مورد توجّه ِ زوج های جوان قرار گرفته است و نانش را حسابی توی روغن انداخته است! فقط ببینید و عبرت بگیرید و حسرت بخورید!!!
۸ نظر:
هولهولکی یه ماچ داد
چه جور بگم بدجوری
مست و پاتیل شد دلم
باغت آباد انگوری
جادو جنبلم کرد
برد دلمو زود زود
انگاری روی لبهاش
دعا موعا ریخته بود
***
انگاری با ماچ و موچ
اومده بود مخزنی
مخِ دلِ مارو زد
راحت و آبخوردنی
با این یه ماچ آبدار
جَوون شدم دوباره
کاش بده اون لبارو
عمری به من اجاره
***
من از چینی ها اصلا خوشم نمیاد ! اما از کارِ این یکیشون خوشم اومد ، مگه اونجا هم ج.اسلامی دارن که نمی تونن توی پارک هم دیگه رو ببوسن؟!!
سلام استادِ عزیزم ! اون شعر بالاییه واسه شماست !
توی اون شماره ها که هنوز یه 5 کم دارین ؟!!
این بار وبلاگ مولانا خیلی بوسه خیز تر از سرزمین چین بود.
سلام بر استاد گرامی
همیشه مشتری اول طنزهای زیبای شما هستم
سرافراز فرمودین استاد.
از اين پست با ذكر نام و لينك منبع در وبلاگم استفاده كردم.
سلام
هم عكسها قشنگ بود هم شعرت
خدا را شكر شعرت مثنوي نبود و گرنه حاجت به غسل بود.
سلام به استاد گرانقدر!
اصلا هم اگه من بي وفا باشم
شما قالبتون خيلي پيشرفته هست مثل ما نيست نظر گذاشتنش راحت باشه يه بارم که نظر به چه درازي گذاشتم ظاهرا نرسيده!براي اينکه اثبات کنم بي وفا نيستم بايد همون کامنت درازه رو تجديد کنم تا متوجه بشين منيژه چقدرم با وفايه!حالا خدا کنه همين ارسال بشه(ايکون نااميدي از ارسال شدن نظر)
این عکسه عالی بود..و نیز شعر شما!
سلام جناب دكتر
باز هم درفشاني كرده اي اساسي
ارسال یک نظر